به گزارش ایرنا، روز خبرنگار به طور معمول مجالی میشود تا گزارشهایی از مشکلات و چالشهای شاغلان در این حرفه که توسط کارشناسان از لحاظ ماهیتی سخت و زیان آور شناخته شدهاست تهیه و منتشر شود، بطوریکه در این گزارش ها بطور روتین مسائلی ازجمله صنفی، اقتصادی و امنیت شغلی خبرنگاران مطرح و بررسی میشود، اما کمتر اتفاق افتاده که در این گزارش ها از خانواده و فرزندان به مثابه عامل همراهی کننده در فعالیت و موفقیت فعالان عرصه خبر و رسانه ها سراغی گرفته شود.
در نگاه نخست عوامل همراه کننده خبرنگاران می تواند پدر، مادر و همسر معرفی شوند اما علاوه بر همسر وجود فرزندانی همراه و صبور نیز به عنوان یک عامل مهم در موفقیت این گروه شناخته می شوند.
والدین خبرنگار به دلیل مشخص نبودن ساعت کاری یا چارچوب زمانی خاص اداری شبانه روز باید گوش به زنگ و آماده باش، باشند زیرا هر لحظه و در هرمکانی ممکن است رویدادی اتفاق افتد که خبرنگاران باید اخبار آن را پوشش داده و برای به تصویر کشیدن آن در محل حضور یابند و کمتر میتوانند در اختیار خانواده و فرزندان خود باشند و به دلیل مشغله کاری و ماموریت ها حتی برخی وقتها فرزندان نمی تولنند والدین خود را چند شبانه روز ببینند.
به همین دلیل امسال به جای نوشتن و بیان مشکلات و خواستههای خبرنگاران به سراغ فرزندان این قشر رفتم تا سختی این حرفه را از دید آنان جویا شوم؛ فرشته هایی که اگر همراهی آنها نبود به طور حتم من و بسیاری از همکاران دیگر نمی توانستیم با آرامش خیال به کارمان برسیم.
خبرنگاری سخت و پرمشغله
امیر حسین ۱۳ ساله فرزند یکی از پیشکسوتان عرصه خبر و اطلاع رسانی در استان بوشهر میگوید” پدر من کارمند یک سازمان خبری است اما مثل بقیه کارمندان ساعت ۱۴ وقت کاری او تمام نمیشود؛ پدرم خبرنگار است یعنی برایش ساعت اداری تعریف نشده “.
او می افزاید: پدرم به دلیل اینکه مسئولیت دبیری اخبار این سازمان خبری را برعهده دارد؛ بعد از مدیر به طور معمول آخرین کسی است که کارش تمام میشود یعنی باید آخرین خبر را خروجی بدهد و بعد به خانه بیاید و به این دلیل کمتر فرصتی پیش می آید که با هم ظهر ناهار بخوریم.
امیر حسین ادامه میدهد: پدرم یک روز در میان عصرها شیفت ( آفیش ) دبیری خبر است و روزهایی که کشیک است بلافاصله وقتی از اداره به خانه می آید لپ تاپ را برمی دارد و خبرها را ویرایش و منتشر میکند.
اما امیرحسین روزهای پرخبر و مشغله رسانه محل کار پدر را هم بخوبی احساس کرده است؛ او میگوید: وقتی یک مسئولی از تهران به استان بوشهر سفر میکند بیشتر از هر روز دیگر از دیدن بابا محروم میشوم؛ شاید بعضی وقتها برای صرف ناهار ظهر بیاید و خیلی سریع دوباره به محل کار بازگردد اما بیشتر وقتها فرصت این کار را هم ندارد و در همان اداره میماند.
همیشه کلاسم فدای خبر می شود
ارنواز نیز که دختر ۱۵ ساله مدیر یکی از رسانه های خبری در بوشهر است می گوید: پنجشنبه و جمعه وقت استراحت و تفریح خانواده ها است اما خانواده یک خبرنگار هیچ وقت پنجشنبه و جمعه، روزهای تعطیل رسمی، عید نوروز، تابستان و سایر مناسبتهای دیگر ندارند چون بیشتر وقتها پدر شیفت است و اگر کشیک هم نباشد همیشه دغدغه دارد و باید مرتب با گوشی سایتها را بررسی کند تا از خبری غافل نشود.
او به گلایه میگوید: “ما هیچ وقت طعم تعطیلات آخر هفته و یا در کنار خانواده بودن را مانند بقیه بچه ها نمی چشیم” چون ممکن است بابا در همان تعطیلات شیفت باشد، پس یا تنهایی بیرون میرویم و یا اینکه در خانه باید بمانیم و پدر را همراهی کنیم.
ارنواز گلایه دیگری هم داشت بعضی وقتها می خواهم به کلاس برسم و باید پدر زحمت رساندن من را بکشد اما همان موقع یک خبر می آید و “ساعت ۱۸ عصر برای من یک کابوس درست میشود” و مرتب میگویم ای کاش این خبر کمی زودتر میرسید تا من به کلاسم برسم.
همه شغلها سختی دارند اما سختی حرفه خبرنگاری بیشتر
اما این بار به سراغ فرزندانی میروم که مادران خبرنگار دارند چرا که وقتی پدری در عرصه حرفه اطلاع رسانی فعال باشد مادری هست که در کنار او بچهها آرام بگیرند اما وقتی مادری خبرنگار باشد مسئولیت او سنگین و سختتر میشود.
میرم به سراغ نرگس کیانپور دختری ۱۳ ساله که مادرش خبرنگار است او صحبت خود را اینطور شروع میکند: همه شغل ها سختی های خودش را دارد و ما سختیهای کار مادرم را پذیرفته و به آن عادت کرده ایم.
از نظر او یکی از سختیهای داشتن مادر خبرنگار این است که نمی توانیم زیاد با او وقت بگذرانیم چون بعضی وقتها شیفتها و خبرهای زیادی دارند.
او به بچه هایی که مثل خودش مادر خبرنگار دارند، میگوید: “اگرمادرتان نتوانست باشما بیرون بیاید و قرار شد که با پدر تنهایی بیرون بروید ناراحت و دلخور نشوید چون او خیلی کار دارد و باید او را همراهی کنیم”.
نرگس به توصیههای خود ادامه میدهد: ممکن است مامان بخواهد در خانه تلفنی با مسئولی مصاحبه کند و یا یک مصاحبه تلویزیونی را ضبط کند لجبازی و ناراحتی نکنید چون با این کار حداقل می توانید او را درخانه ببنید و گرنه مجبور هستند برای انجام کار به اداره بروند و از همین حضور نصفه و نیمه هم محروم شوید”.
او میگوید: بعضی وقتها مادران خبرنگار هرچند تلاش می کنند که همه چیز در خانه مرتب باشد اما وقتی مسئول عالی رتبه ای به استان سفر کند و یا مناسبتی باشد مثل هفته دولت، دهه فجر و بعضی مناسبتهای دیگر سرشان شلوغ میشود و فرصت نمیکنند حتی غذا درست کنند؛ پس ناراحت نباشیم چون، روز بعد که آن مسئول رفت و یا مناسبت را پشت سر گذاشتیم حتما آشپزخانه مامان مثل همیشه گرم میشه و با عشق و محبت از ما پذیرایی میکند.
به گفته نرگس، او و برادرش به صبح زود بیدار شدن مادر در روزهای تعطیل و مرتب کردن یک سری از کارهای آنها و نشستن پشت رایانه بویژه زمانی که گزارش و یا مصاحبه زمان داری دارد عادت کردهاند.
نرگس نوجوان به فکر کمک کردن به مادر خبرنگارش نیز هست؛ او میگوید: اگر در زمینه استفاده از وسایل هوشمند “وارد باشم” میتوانم به مامان کمک کنم، چون بعضی وقتها هست که پدر و مادران خبرنگار با مشکل روبرو می شوند و ما می توانیم به آنها کمک کنیم.
محسن، برادر دوقلوی نرگس در ادامه صحبتهای خواهرش میگوید: مادرانی که خبرنگار هستند بیشتر وقتها بیرون هستند و ما بچه ها تنها در خانه هستیم هرچند امروز من ۱۳ ساله شده ام اما کوچکتر که بودم از این تنهایی رنج می بردم؛ هرچند بابا بود اما من همیشه منتظر مامان بودم.
البته حالا بزرگ شدیم آرزو می کنم که بیشتر جلسهها صبح باشد تا مامان بعد از ظهرها بیشتر درخانه باشد، حتی اگر پشت کامیپیوترش نشسته باشد، باز هم خوب است چون حداقل او را می بینیم.
محسن این را هم می گوید که با وجودی که مامان خیلی کار داره اما همیشه به من در درسها کمک می کند و خیلی برای من و خواهرم زحمت می کشد اما وقتهایی که خیلی سرش شلوغ باشد به خونه میآید از شدت خستگی به خواب عمیقی می رود.
صبح خبر، ظهر خبر، شب خبر
دشواریهای حرفه خبرنگاری از دید یک کودک نیز شنیدنی است؛ حالا مشکلات این حرفه را از “رایبد منوچهری” میپرسم، پسری پنج سال و نیمه که مادر او ۲ سال است به استخدام یک سازمان خبری درآمده است.
رایبد گلایهمند میگوید: “شغل باید صبح باشد یا حداقل تا عصر” اما خبرنگار باید همیشه کار کند، وقتی به خانه میآید میگوید خبر دارم و به اتاق میرود.
او ادامه میدهد: “خبر همیشه هست؛ صبح خبر، ظهر خبر، شب خبر” ! اما من نمیخواهم خبرنگار باشم چون خوبیهای زیادی ندارد، فقط هر وقت یاد گرفتم سریع تایپ کنم برای مامان خبر مینویسم، حالا کمی یاد گرفتهام.
مزایای خبرنگاری؛ از اعتبار اجتماعی تا اینترنت رایگان
اما با همه اینها برخی از فرزندان والدین خبرنگار به مزایای این حرفه هم اشاره کردند؛ هر چند از منظر دنیای خودشان و با لحنی کودکانه.
محسن کیانپور هر چند با زبانی دیگر اما به “برخورداری از اعتبار اجتماعی” به عنوان یکی از مزیتهای حرفه خبرنگاری اشاره کرد: “وقتی به دوستان میگویم مادرم خبرنگار است آنها تعجب میکنند و میگویند خوش به حالت از همه چیز زود خبردار میشوی و من به شغل مادرم افتخار میکنم.
او ادامه میدهد: با وجود همه این فشارها و کمبودها اما همه بچههای خبرنگاران قدردان والدین خود هستند چون هیچ کسی جای پدر و مادر آدم را نمی گیرد و من دست مامان خبرنگارم را می بوسم که برای من خیلی زحمت می کشد.
اینترنت رایگان خبرنگاری به مذاق امیر حسین خوش آمده است و از آن به عنوان یکی از مزایای شغل پدر نام میبرد.
او میگوید: با وجود این کار سخت و طاقت فرسا و حقوق ناچیز یک چیز خوبی دارد که چند سالی است به لطف روسای جمهور در اختیار خبرنگاران قرار می گیرد و آن اینترنت رایگانی است که هر سال همزمان با روز ۱۷ مرداد ماه به خبرنگاران هدیه داده میشود که برای کلاسهای آنلاین خیلی خوب است و من از آن استفاده میکنم.
شغلهای پراسترستر و طولانی مدت والدین تاثیر بیشتری روی سلامت روانی فرزندان دارد
به سراغ سوران رجبی عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس و روان شناس خانواده میروم تا از استرسهای ناشی از کار و حرفه خبرنگاری و تاثیر آن روی بچه های این قشر جویا شوم.
از نظر این عضو هیات علمی مادران شاغل بچه هایی بزرگ می کنند که مهارتهای ارتباطی اجتماعی قوی تری دارند چون اشتغال مادر علاوه بر اینکه اعتماد به نفس برای خود او دارد از طرفی می تواند این اعتماد به نفس را به فرزند خود نیز منتقل کند.
به گفته رجبی دیدگاه دیگری نیز وجود دارد و آن این است که اشتغال والدین بویژه مادران به کارهای پراسترس باعث میشود ارتباط آنها با فرزندان کیفیت لازم را نداشته باشد و ساعتهای کمتری بتوانند در کنار فرزند خود سپری کنند.
از نظر این رواشناس خانواده این ارتباط با فرزند بویژه در زمانی که بچه ها به دنیا می آیند تا یک سال اول زندگی ضروری است و همیشه والدین بخصوص مادر باید در کنار آنها باشد تا این احساس اعتماد در برابر احساس بی اعتمادی به شیوه درستی شکل بگیرد این مرحله اول زندگی از نظر شخصیتی به شمار می رود و اگر این اعتماد شکل نگیرد ممکن است همیشه بچه در زندگی احساس ناامنی کند.
شغل و حرفه خبرنگاری به دلیل اینکه فرد در ارتباط با مردم، مسائل، معضلات و آسیبهای اجتماعی است از استرس بالایی برخوردار است؛ تحقیقات نشان میدهد هرچقدر کارها پراسترستر و طولانی تر باشد تاثیر بیشتری روی سلامت روانی فرزندان دارد.
از نظر رجبی استرس والدین بویژه اضطراب مادر مسری و به فرزندان انتقال مییابد برهمین اساس مادری که درگیرکارهای بیرون از خانه است اگر وقتی که به محیط خانه باز می گردد نیز آرامش لازم نداشته و یا بخواهد مرتب پاسخگوی تماسهای محل کار باشد تمرکز لازم برای رسیدگی به مسائل و مشکلات فرزندان و گذراندن وقتی در شبانه روز با آنان نخواهد داشت این درحالی است که والدین باید بخشی از وقت خود را در اختیار فرزندان قرار دهند بویژه بچه های کمتر از ۱۰ سال که باید حداقل هر یک از والدین ۲۰ دقیقه به طور جداگانه با او بازی کنند تا بچه احساس امنیت پیدا کند.
بچه ها به محبت نیاز دارند و باید شاهد محبت پدر و مادر به همدیگر باشند تا احساس امنیت کنند.
از نظر این روانشناس آرامش، فضای روانی و عاطفی خانه تحت تاثیر آرامش روانی مادر قرار دارد؛ مادری که دارای شغل پر استرس باشد و از آرامش ذهنی و روانی لازم برخوردار نباشد فضای خانه تحت تاثیر فشارها و استرس های ناشی از محیط کار می شود.
آنطوری که رجبی می گوید: یادمان باشد بچه ها به طور حتم در زمان استرس گریه نمی کنند بلکه ممکن است استرس روی بچه ها به شکل ناخن جویدن، شب ادراری، پرخاشگری، بد اخلاقی و غذا نخوردن آنان خود را نشان دهد به همین دلیل است که باید والدین به مدیریت کار بیرون از خانه اهمیت بدهند این درحالی است که برخی از والدین مدیریت انرژی را بلد نیستند و نمی دانند که نباید ۱۰۰ درصد انرژی خود را در محیط کار صرف نکنند.
به اعتقاد رجبی در دنیا به این فرمول رسیده اند اگر یک فرد تمام انرژی خود را در محیط کار صرف کند این فرد دیگر در خانه توان و حوصله انجام هیچ کار دیگری ندارد و فقط خانه را محلی برای استراحت کردن میداند و همین مساله موجب می شود ارتباط عاطفی و صمیمانه والد با فرزند و همسر برقرار نشود و فردا که دوباره به محل کار باز می گردد این کار را با رضایت انجام نمیدهد و حتی موجب نارضایتی دیگران نیز می شود.
او یادآور می شود فردی که بیرون از خانه کار می کند باید ۷۰ درصد از انرژی خود را صرف محیط کار و ۳۰ درصد را صرف مسائل درون خانواده کند تنها در این صورت است که کنترل استرس انجام می شود همچنین فرد باید در محیط کار تفویض اختیار کند به این معنی که بخشی از مسئولیتها خود را به همکاران بدهد.
این کارشناس خانواده به این مساله تاکید می کند هرچند افراد کمال گرا (به خصوص مادران) افراد پراسترس تری هستند و این فشار را به فرزندان خود نیز وارد می کنند اما یادما باشد که قرار نیست همه کارها را یک نفر انجام دهد.
او به این مساله نیز اشاره می کند افرادی که از مشاغل سخت و پراسترس برخوردار هستند برای اینکه ذهن خود را آزاد کنند و تمام وقت درگیر کار نباشند باید نسبت به ورزش کردن، ریلکس کردن و یوگا بپردازند.
به اعتقاد رجبی یک کارمند هر چند که کار پراسترسی داشته باشد اما باید در محیط کار فضا را پرطراوت کند به این معنی که به پرورش گل و گیاه، گوش دادن به موسیقی، صحبت کردن و وقت گذاشتن با همکاران اقدام کند چون این کار باعث می شود در دراز مدت فرد دچار فرسودگی شغلی و حرفه ای نشود.
استرس برای فرزندان در کوتاه مدت اثر مخرب آنچنانی ندارد بلکه مفید هم است هرچند برخی از والدین تصور می کنند که باید فرزندان خود را در محیطی ایزوله و بدون فشار و استرس بزرگ کنند که این اشتباه است چرا که آن بچه آمادگی مقابهل با هیچ فشار و استرسی را نخواهد داشت و از نظر روانشناسی تاب آوری و سرسختی لازم را ندارد و با کوچکترین فشار و ناراحتی به هم می ریزد این درحالی است که مقداری استرس و اینکه ببینند والدین آنها چگونه استرس را مدیریت می کنند مفید است اما طولانی شدن این استرس مشکل آفرین است.
هدف از این نوشتار این است که به طور حتم پشت یک خبرنگار موفق خانواده ای همراه و صبور وجود دارد و به این صورت از خانواده خبرنگاران برای این همراهی و پشتیبانی تقدیر شود.