شفقنا رسانه- یک کارشناس حوزه ارتباطات و رسانه معتقد است: رفع فیلترینگ واتس آپ و گوگل پلی تنها در صورتی تأثیر پایدار خواهد داشت که در قالب سیاستی جامعتر برای بهبود دسترسی کاربران به اینترنت و خدمات دیجیتال اجرا شود. اگر این تصمیم صرفاً یک حرکت مقطعی و تحتفشار باشد، نمیتواند تأثیر بلندمدتی بر اکوسیستم دیجیتال کشور داشته باشد. بنابراین، تداوم این روند و رفع سایر محدودیتهای غیرضروری میتواند به توسعه پایدار فضای دیجیتال در کشور کمک کند.
در ادامه گفتگوی شفقنا رسانه با علیرضا فرزین دکتری ارتباطات و کارشناس رسانه را بخوانید:
تصمیم برای رفع فیلترینگ گوگلپلی و واتساپ با واکنشهای مختلفی روبهرو شده است. به نظر شما، این اقدام چه پیامدهای مثبتی برای کاربران، توسعهدهندگان و کسبوکارهای مرتبط با فناوری دارد؟
رفع فیلترینگ گوگلپلی و واتساپ میتواند تأثیرات مثبتی بر کاربران، توسعهدهندگان و کسبوکارهای مرتبط با فناوری داشته باشد. از منظر کاربران، این تصمیم به معنای بازگشت به دسترسی آسانتر به خدمات پایهای و مهمی است که نقش کلیدی در ارتباطات، تبادل اطلاعات و حتی امنیت دیجیتال دارند. بسیاری از کاربران برای دانلود و بهروزرسانی نرمافزارهای خود به گوگلپلی وابسته هستند و مسدودسازی آن، علاوه بر مشکلات امنیتی، آنها را به استفاده از منابع غیررسمی و نامطمئن سوق داده بود. در مورد واتساپ نیز، بازگشایی آن میتواند ارتباطات شخصی و حرفهای را که در نتیجه محدودیتهای پیشین به چالش کشیده شده بود، بهبود ببخشد.
از نگاه توسعهدهندگان و کسبوکارهای دیجیتال، رفع فیلترینگ گوگلپلی به آنها این امکان را میدهد که محصولات خود را بدون نیاز به مسیرهای غیررسمی و پیچیده در دسترس کاربران قرار دهند. بسیاری از توسعهدهندگان ایرانی، بهویژه در حوزه اپلیکیشنهای موبایلی، برای انتشار و بهروزرسانی محصولات خود با مشکلات جدی مواجه شده بودند که این تصمیم میتواند بخشی از آن را برطرف کند. همچنین، واتساپ بهعنوان یکی از ابزارهای مهم ارتباطی برای بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط، نقش مهمی در تسهیل تعاملات مشتریان و ارائه خدمات دارد.
بااینحال، باید توجه داشت که این اقدام تنها در صورتی تأثیر پایدار خواهد داشت که در قالب سیاستی جامعتر برای بهبود دسترسی کاربران به اینترنت و خدمات دیجیتال اجرا شود. اگر این تصمیم صرفاً یک حرکت مقطعی و تحتفشار باشد، نمیتواند تأثیر بلندمدتی بر اکوسیستم دیجیتال کشور داشته باشد. بنابراین، تداوم این روند و رفع سایر محدودیتهای غیرضروری میتواند به توسعه پایدار فضای دیجیتال در کشور کمک کند.
آیا این تصمیم را میتوان گامی مهم در راستای آزادسازی اینترنت دانست یا صرفاً اقدامی موقت و کمتأثیر برای کاهش فشارهای اجتماعی؟
این تصمیم را میتوان در گام اول مثبت و آغاز یک حرکت ادامهدار در جهت کاهش محدودیتهای غیرضروری دانست، اما برای اینکه بتوان آن را اقدامی واقعی و اثربخش در راستای آزادسازی اینترنت تلقی کرد، باید دید که آیا بهعنوان بخشی از یک تغییر رویکرد کلان در سیاستگذاری فضای مجازی مطرح شده یا صرفاً واکنشی مقطعی به فشارهای اجتماعی و اقتصادی بوده است.
آزادسازی اینترنت زمانی معنا پیدا میکند که سیاستگذاران به اصولی نظیر شفافیت، پاسخگویی، حفظ حقوق کاربران و حمایت از جریان آزاد اطلاعات متعهد باشند. اگر رفع فیلترینگ گوگلپلی و واتساپ بخشی از یک استراتژی جامع برای بازنگری در سیاستهای محدودکننده باشد، میتوان آن را گامی در مسیر صحیح دانست. اما اگر این اقدام صرفاً به دلیل فشارهای اجتماعی و اقتصادی و بدون تغییر نگرش کلان در حکمرانی فضای مجازی انجام شده باشد، احتمالاً به یک اقدام کماثر و موقتی محدود خواهد شد.
برای اینکه چنین تصمیماتی تأثیر بلندمدت داشته باشند، باید با تغییر در رویکردهای کلان همراه شوند. این تغییر باید شامل بازنگری در سیاستهای فیلترینگ، ارتقای شفافیت تصمیمات در حوزه فضای مجازی و ایجاد مکانیسمهایی برای مشارکت جامعه کاربران و متخصصان در فرآیندهای تصمیمگیری باشد. در غیر این صورت، چنین اقداماتی بیشتر بهعنوان مسکنی موقتی تلقی خواهند شد تا یک تغییر اساسی در حکمرانی دیجیتال.
برخی معتقدند حکمرانی فضای مجازی همچنان در دست فروشندگان فیلترشکن است و این سیاستها بهتنهایی نمیتواند ساختاری پایدار ایجاد کند. آیا شما با این دیدگاه موافق هستید؟
فیلترینگ گسترده و عدم توجه به نیازهای کاربران باعث شده است که بازار غیررسمی فیلترشکنها به یک صنعت سودآور تبدیل شود. هنگامی که دسترسی آزاد و قانونی به اینترنت محدود میشود، کاربران ناچار به استفاده از ابزارهای دور زدن محدودیتها میشوند و این مسئله نهتنها امنیت دیجیتال آنها را به خطر میاندازد، بلکه باعث تضعیف حاکمیت قانونی در فضای مجازی نیز میشود.
از سوی دیگر، وجود یک بازار غیررسمی و غیرقابلکنترل برای فیلترشکنها نشاندهنده شکست سیاستهای محدودکننده است. در واقع، بهجای آنکه حکمرانی فضای مجازی بر اساس اصول شفافیت، حقوق کاربران و مشارکت سازنده باشد، به سمتی رفته که کاربران برای دسترسی به اینترنت ناچار به استفاده از ابزارهای غیررسمی هستند. این وضعیت نهتنها اعتماد عمومی را کاهش میدهد، بلکه باعث تضعیف نقش نهادهای رسمی در مدیریت فضای دیجیتال نیز میشود.
بنابراین، تا زمانی که سیاستهای فضای مجازی بر پایه محدودیت و کنترل بیرویه باشد، بازار فیلترشکنها همچنان رونق خواهد داشت و عملاً بخش بزرگی از حکمرانی دیجیتال در دست این بازار غیررسمی و البته فاسد خواهد بود. راهکار اساسی، تغییر رویکرد از سیاستهای سرکوبگرایانه به سمت ایجاد یک چارچوب شفاف و پایدار برای مدیریت فضای مجازی است.
به نظر شما، چه راهکارهایی میتواند حکمرانی فضای مجازی را از وابستگی به بازار غیررسمی فیلترشکنها خارج کند؟
اولین و مهمترین گام برای کاهش وابستگی به بازار غیررسمی فیلترشکنها، بازنگری در سیاستهای محدودکننده است. تجربه نشان داده است که فیلترینگ گسترده نهتنها باعث کاهش استفاده از پلتفرمهای خارجی نمیشود، بلکه کاربران را به سمت روشهای جایگزین سوق میدهد که بسیاری از آنها از نظر امنیتی نامطمئن و بلکه مخاطرهآمیز هستند. بنابراین، بهجای مسدودسازی بیرویه، باید سیاستهایی اتخاذ شود که همزمان دسترسی آزاد کاربران و امنیت آنها را تضمین کند.
دومین راهکار، تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارائه سرویسهای باکیفیت است. در شرایط رقابت برابر و عادلانه (یعنی پس از برچیده شدن تمامی اشکال فیلترینگ) کاربران بهصورت طبیعی به استفاده از پلتفرمی روی میآورند که امکانات، قابلیتها و مزایای بیشتری دارد؛ فارغ از اینکه آن پلتفرم ایرانی باشد یا خارجی. اما این امر تنها زمانی محقق میشود که توسعه این خدمات با سرمایهگذاری صددرصدی بخش خصوصی و بدون هرگونه حمایت دولتی همراه باشد، و نه با ایجاد رانت، انحصار و حذف رقیب.
درنهایت، شفافیت و پاسخگویی در سیاستگذاری فضای مجازی از اهمیت بالایی برخوردار است. کاربران باید بهروشنی و با شفافیت کامل بدانند که سیاستهای کلان حوزه اینترنت چگونه، در کجا و بر اساس چه معیارهایی تعیین میشوند و نهادهای مسئول باید در قبال تصمیمات خود پاسخگو باشند. بدون ایجاد یک مکانیسم شفاف و مبتنی بر اعتماد، هیچ سیاستی در این حوزه نهتنها پایدار نخواهد بود که اساساً قابلیت اجرا هم نخواهد داشت.
یکی از چالشهای مهم دولت، بازسازی اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است. به نظر شما، این اقدام تا چه حد میتواند در بازگرداندن اعتماد عمومی به دولت و نهادهای مرتبط مؤثر باشد؟ چه سیاستها و اقدامات مکملی باید در کنار این تصمیم اجرا شود تا اعتمادسازی مؤثرتر صورت گیرد؟
اعتماد عمومی زمانی شکل میگیرد که سیاستهای حکمرانی فضای مجازی بر اساس اصول شفافیت، حقوق کاربران و مشارکت جامعه تدوین شوند. رفع فیلترینگ برخی پلتفرمها میتواند گامی مثبت در این مسیر باشد، اما بهتنهایی کافی نیست. اگر این اقدام بهعنوان بخشی از یک استراتژی جامعتر برای بازگرداندن آزادیهای دیجیتال و بهبود کیفیت خدمات اینترنت باشد، میتواند تأثیر مثبتی بر اعتماد عمومی داشته باشد.
برای اینکه چنین اقداماتی مؤثر واقع شوند، باید همراه با تغییرات ساختاری در سیاستهای کلان حوزه اینترنت و شبکه باشد. دولت و نهادهای مسئول باید نشان دهند که به حقوق کاربران احترام میگذارند و تصمیمات خود را بر مبنای شفافیت و پاسخگویی اتخاذ میکنند. در غیر این صورت، این اقدامات بیشتر بهعنوان تاکتیکهای مقطعی تلقی خواهند شد و تأثیری بر بازسازی اعتماد عمومی نخواهند داشت.
درنهایت، راهکار اصلی برای بازسازی اعتماد عمومی، ایجاد یک اکوسیستم دیجیتال پایدار، آزاد و مبتنی بر حقوق کاربران است. این امر مستلزم تدوین سیاستهایی است که بهجای تمرکز بر محدودیت و مسدودسازی، بر توسعه زیرساختها، گسترش ارتباطات جهانی و حمایت از جریان آزاد اطلاعات، توانمندسازی کاربران و ارتقای سواد دیجیتال تمرکز داشته باشد که درنهایت همه اینها منتهی به جهش چشمگیر کشور در حوزه اقتصاد دیجیتال خواهد شد.
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.