روابط عمومی در سالی که گذشت / روابط عمومی در ایران مانند رشته مدیریت، به مفهوم امروزین آن، یکرشته دانشگاهی (اداری) وارداتی از غرب است که قدمتی بیش از صدساله دارد. روابطعمومی در ایران آنطور که بایدوشاید هیچگاه نتوانست پیوندی ناگسستنی با مدیران سازمانها برقرار کند؛ زیرا همچون تیغی دو لبه تیز است که ازیکطرف باید بله قربان گوی مدیر عالیه سازمان باشد و او را راضی نگه دارد و از طرف دیگر، پاسخگوی مطالبات و خواستههای مردم باشد و مردم را راضی نگه دارد که این دفاع از مردم (مشتریان، سهامداران، مصرفکنندگان و…) ممکن است به مذاق و مزاج مدیر سازمان خوش نیاید و کار دست روابطعمومی بدهد و از این روست که گفتهاند: روابطعمومی مرغ عزا و عروسی است.
روابط عمومی در دنیای پیشرفته در عین اینکه جزو مشاغل سخت و زیانآور است، جزو مشاغل پر درآمد و باکلاس نیز محسوب میشود و این ویژگی کمنظیر آن است که این حرفهوفن را جذاب و دوستداشتنی میکند. اگر چه فعالیت و دلسوزی و دغدغهمندی اساتید، پیشکسوتان، انجمنها و نهادهای مردمی غیردولتی در باب تبیین و شناساندن جایگاه روابط عمومی و ارتباطات برای دولتمردان و مدیران جامعه در هر دو بخش دولتی و خصوصی بسیار قابلتقدیر و تحسین است؛ اما بااینحال اغلب مدیران ما در درک و فهم جایگاه و کارکرد و اهمیت روابطعمومی هنوز اندر خم یک کوچهاند زیرا عموماً مدیران ما بدون هیچگونه آموزش اساسی در حوزه روابطعمومی و ارتباطات به سمتهای بالای سازمانها منصوب میشوند و این نقیصه بزرگی است که هنوز هم لاینحل باقیمانده و سعی و تلاش کسانی که مایل بودهاند به رفع این نقیصه همت بگمارند همواره به دلیل عمر کوتاه مدیریتها در کشورمان ناکام مانده است.
شورایعالی انقلابفرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای اطلاعرسانی دولت و ساختارهایی ازایندست در مقاطعی کوتاه و گذرا به موضوع روابطعمومی و ارتباطات پرداختند و بعضاً بخشنامهها و مصوبات و دستورالعملهایی را هم نوشتند و ابلاغ کردند؛ اما دیری نپایید که نتیجه لازم و کافی حاصل نشد.
در کشورهای پیشرفته، اساساً دو مدیر هستند که دوشادوش مدیریت عالی سازمان حرکت میکنند: مدیر مالی، برایآنکه بگوید ما در نزد رقبا در کجا قرار داریم و مدیر روابطعمومی، برایآنکه بگوید در نزد افکار عمومی در چه جایگاهی هستیم. مدیران بخش دولتی ما متأسفانه بهمحض انتصاب، اولازهمه سه نفر را معمولاً عوض میکنند: مدیرکل حوزه وزارتی (حوزه ریاست)، مدیرکل حراست و مدیرکل روابطعمومی.
آیا اگر سازمان مدیرکل روابطعمومی متخصص و کاربلدی دارد واقعاً با جابهجایی مدیران بالادستی باید تغییر یابند؟ بسیار عجیب است؟! این آفت در واقع، توان و قوت و جان روابطعمومیها را گرفته و ما تا آمدهایم با یک تیم متخصص کاربلد خوب، کارها را بهپیش ببریم، با تغییرات بالاییها روابطعمومیها هم دچار مشکل و سردرگمی و نقطه سر خط شدهاند.
تو گویی که مدیرکل روابطعمومی قبلی، جاسوس و خائن و سرسپرده و آدم بیچون و چرای تیم قبلی است که میتواند برای صندلی و صدارت و تاجوتخت ما خطرآفرین باشد. اینها همه برای پیشرفت روابطعمومیها ترمز و مانع و دلیل عقبماندگی است. مدیران ما باید به این رشد و بلوغ فکری و سازمانی برسند که اگر سازمان متبوع، دارای یک روابطعمومی حرفهای متخصص کاربلد است با او کاری نداشته باشند و بگذارند کار حرفهای خود را انجام داده و اسیر تغییر و تحولات سازمانی و بازیهای حزبی و گروهی نشود.
به نظر میرسد در مجموع، سال ۱۴۰۳ برای روابطعمومیها سال پر خیر و برکتی نبود، زیرا کمبود شدید بودجه و امکانات و نیروی متخصص و همچنین تغییر و تحولات داخلی نظیر انتخابات و روی کار آمدن مجلس جدید و آمدن افرادی که هیچ اعتقادی به موضوع روابطعمومی و ارتباطات نداشتهاند و تغییر ریاستجمهوری و هم چنین جنگها و جدلهای منطقهای و بینالمللی و… اجازه ندادند که آب خوش از گلوی روابطعمومیها پایین رود. بسی جای شکر و سپاس که در این اثنا، بخش خصوصی دلسوز و علاقهمند چندین همایش و اجلاس و سمینار حرفهای و کاربردی در حوزه روابطعمومی و ارتباطات را عهدهدار انجام شدند و پرچم روابطعمومی را بالا نگهداشتهاند.
اما ما ناامید نیستیم و تلاش میکنیم تا روابطعمومی و ارتباطات به آنچه که زیبنده و شایسته آن است برسد زیرا روابطعمومی، نخود و نمک هر آش است.
منبع خبر:
شارا
/ روابطعمومی در سالی که گذشت؟!
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.