به نقل از مرکز روابطعمومی، به مناسبت ماه جهانی آگاهی از اطلاعات نادرست، مطالعهای جامع در سال ۲۰۲۳ انجام شده که یافتههای آن میتواند راهگشای برنامههای آموزشی و مداخلات رسانهای در مقابله با اطلاعات نادرست باشد. این تحقیق توسط جورجیا کپول، دکتر راکوئن مارتنس و همکارانشان طراحی و اجرا شده و به بررسی اثربخشی روشهای مختلف آموزش درباره اطلاعات نادرست پرداخته است.
در این مطالعه دو آزمایش با مجموع ۱۱۷۶ شرکتکننده انجام شد. در آزمایش اول، ۵۰۳ نفر یک ویدیوی ۳۰ ثانیهای درباره اطلاعات نادرست دیدند. بلافاصله پس از آن، و نیز ۴۸ ساعت بعد، آنها باید در آزمونی شرکت میکردند که شامل شناسایی پنج پست گمراهکننده و پنج پست غیرگمراهکننده بود. آزمایش دوم، با مشارکت ۶۷۳ نفر، همان روند را با یک تغییر اساسی تکرار کرد: ویدیو با یک بازی آموزشی جایگزین شد و آزمون دوم با فاصله ۱۰ روزه برگزار شد.
تحلیل نتایج این دو آزمایش، شش یافته مهم را درباره نحوه یادگیری و مقاومت در برابر اطلاعات نادرست آشکار کرد:
-
اطلاعات نادرست با حواسپرتی تقویت نمیشود: حتی زمانی که اطلاعات اضافی و بیربط در کنار آموزش ارائه شد، میزان تأثیرگذاری محتوا کاهش نیافت. این نشان میدهد که ذهن انسان توان تفکیک و تمرکز بر محتوای آموزشی درباره اطلاعات نادرست را دارد.
-
زمانبندی نقش کلیدی دارد: افرادی که بلافاصله پس از دریافت آموزش درباره اطلاعات نادرست آزمون دادند، نه تنها در همان لحظه، بلکه تا ۱۰ روز بعد نیز عملکرد بهتری در شناسایی اطلاعات نادرست نشان دادند.
-
ماندگاری اثر آموزش اطلاعات نادرست به سه عامل بستگی دارد: یادآوری بهتر محتوای مداخله، احساس تهدید از سوی اطلاعات نادرست، و انگیزه مقابله با آن. این عوامل باعث میشوند تا تأثیر آموزش عمیقتر و پایدارتر باشد.
-
اهمیت آزمون فوری: آموزش وقتی با آزمونی سریع همراه شود، توان ذهنی برای تحلیل و نگهداری اطلاعات درباره اطلاعات نادرست افزایش مییابد.
-
فاصله زمانی مداخله تا آزمون مهم است: هرچه این فاصله بیشتر باشد، احتمال فراموشی محتوا بالا میرود. در عوض، آزمونهای فوری میتوانند حافظه بلندمدت را در زمینه شناسایی اطلاعات نادرست تقویت کنند.
-
انگیزه فردی، کلید مقاومت در برابر اطلاعات نادرست است: شرکتکنندگانی که انگیزه شخصی یا دغدغه اجتماعی بیشتری برای مقابله با اطلاعات نادرست داشتند، نه تنها آموزش را بهتر دریافت کردند، بلکه در بهکارگیری آن نیز موفقتر بودند.
این تحقیق از منظر روانشناسی شناختی نیز حائز اهمیت است. نشان داده شد که آموزش درباره اطلاعات نادرست نهتنها یک فعالیت دانشی، بلکه یک فرایند عاطفی-شناختی است که در آن ترس، تهدید و دغدغه اخلاقی نقش مهمی در یادگیری و ماندگاری محتوا ایفا میکنند.
افزون بر آن، استفاده از ابزارهایی مانند بازیهای آموزشی برای یادگیری درباره اطلاعات نادرست یک مسیر نوآورانه است. در این پژوهش، افرادی که با بازی آموزش دیده بودند، در برخی موارد حتی عملکرد بهتری نسبت به بینندگان ویدیو داشتند، بهویژه در یادآوری بلندمدت.
این نتایج برای نهادهای آموزشی، کمپینهای رسانهای، مدارس، پلتفرمهای اجتماعی و سیاستگذاران عرصه ارتباطات، پیام روشنی دارد: طراحی آموزش مؤثر درباره اطلاعات نادرست نیازمند توجه به ابزار آموزش، زمانبندی دقیق و ایجاد انگیزه واقعی در مخاطب است.
در نهایت، این پژوهش تأکید میکند که مبارزه با اطلاعات نادرست نه با حذف محتوا، بلکه با افزایش سواد رسانهای، آگاهی عمومی و انگیزش فردی ممکن است. زمان آن رسیده که آموزش تشخیص اطلاعات نادرست در مدارس، دانشگاهها و حتی پلتفرمهای اجتماعی به یک اولویت تبدیل شود.