- استفاده از واژههایی مانند “احمق” برای توصیف یک نسل، مصداق زبان خشونتآمیز و تحقیر عمومی است. بر اساس نظریههای ارتباطات بینفردی و تربیت رسانهای، زبان تحقیر، مانع گفتوگوی بیننسلی است و میتواند منجر به طرد اجتماعی و گسترش بیاعتمادی شود
فارغ از این جنبه که زیبنده ارزیابی های علمی و اجتماعی نیست
شناخت ویژگی های مشترک این نسل دردنیا به واکاوی دقیق تری ما را رهنمون می کند
• هویتیابی سیال و چندلایه (Buckingham, 2008)
• انتخابگرایی اخلاقی و دینی
• نقد اقتدارهای سنتی (پدر، مدرسه، دین)
• تمایل به خودبیانگری در فضای مجازی
• آگاهی نسبت به بحرانهای جهانی (زیستمحیطی، هویتی، نابرابری)
• نسبتگرایی فرهنگی، در برابر ارزشهای کلنگر و مطلقگرا
این ویژگیها بیش از آنکه صرفاً ناشی از «سلیقه نسلی» باشند، ریشه در تحولات جهانی دارند:
• جهانیشدن فرهنگ
• رشد فناوریهای دیجیتال
• زوال اقتدارهای سنتی (Bauman, 2000)
• و ورود به جامعه پستمدرن، که در آن «هویت امری ساختنی و بازاندیشیپذیر» تلقی میشود (Giddens, 1991)
درکنار ویژگی های جهانی که برشمرده شد ،نسل Z ایرانی، با دیگر همنسلان جهانی خود تفاوتهای مهمی دارد. آنان در فضایی رشد کردهاند که از یکسو:
• نظام آموزشی و رسانهای سنتمحور، دینی و کنترلگر داشتهاند؛
و از سوی دیگر:
• از طریق اینترنت، رسانههای اجتماعی و مصرف فرهنگی جهانی، در معرض گفتمانهای مدرن، لیبرال، و چندفرهنگی قرار گرفتهاند.
این دوگانگی باعث شده نسل Z ایرانی در وضعیتی «بینابینی» (in-between generation) قرار گیرد:
نه تماماً درونیکننده ارزشهای سنتی است، نه دسترسی کامل به مدرنیته دارد.
بر اساس مطالعات جامعهشناختی این نسل:
• بهشدت فردگرا و خودبیانگر است؛
• ارزشهای دینی و ملی را گزینشی میپذیرد؛
• به اقتدارهای تثبیتشده اعتماد ندارد؛
• و در عین حال، با نوعی اضطراب فرهنگی نسبت به آینده مواجه است.
رسانهها؛ بستر گشودگی شناختی یا تشدید قضاوت؟
نسل Z ایرانی اولین نسلی است که از درون خود روایت میکند، نه فقط از طریق بازنمایی نهادهای رسمی. رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک، به این نسل اجازه دادهاند که خود را بازنمایی کنند: از پوشش و سبک زندگی تا بیان احساسات، تردیدها، اعتراضها و خلاقیتها.
بر اساس تحلیلهای فرهنگی (Hall, 1997؛ danah boyd, 2014)، این بازنماییها در عین حال که:
• امکان شناخت نسل را افزایش دادهاند،
اما موجب شدهاند که این نسل در معرض قضاوت بیواسطه و عمومی نیز قرار بگیرد؛
به تعبیر زیگمونت بومن:
در جامعه بصری–دیجیتال، «ما بیشتر میبینیم، اما کمتر میفهمیم.»
رسانه بهجای واسطهای برای درک، گاه تبدیل به ابزاری برای برچسبزنی شده است؛ از نسل «خودنما» و «بیتعهد» تا «سطحینگر» و «بیهدف».
آسیبِ قطع گفتوگوی بیننسلی:
نسل Z بهمثابه “دیگری خطرناک”
یکی از مهمترین آثار قضاوتهای رسانهای و رسمی، ایجاد شکاف عاطفی و گفتمانی بین نسلها است. در غیاب یک زیست جهان مشترک، بزرگترها و نهادها، نسل Z را نه بهمثابه فرزندان خود، بلکه همچون «دیگری فرهنگی» مینگرند.
قطع گفتوگوی بیننسلی، بر اساس نظریه مارگارت مید (۱۹۷۰)، باعث میشود نسلهای جوانتر:
دچار بیهویتی یا هویتسازی واکنشی شوند؛و بزرگترها بهجای تسهیل درک، به سرکوب هویتی روی آورند.
این شکاف، خطرناکترین آسیب اجتماعی است: نسلهایی که نه با یکدیگر، بلکه در برابر یکدیگر زیست میکنند.
تناقض قضاوتگران:
وقتی نهاد تربیت، خود در آینه نقد نسل جدید قرار میگیرد ،نکتهای بنیادی که اغلب نادیده گرفته میشود، این است که:
نسل Z، محصول تربیت همان نظامهایی است که امروز به نقد و طردشان میپردازد.
خانوادهها، نظام آموزشی، رسانههای رسمی، و گفتمانهای حاکم، در شکلگیری ساختارهای فکری و احساسی این نسل نقش داشتهاند. اگر این نسل امروز منتقد است، نخست باید دید که از چه چیزی و از چه کسانی انتقاد میکند.
قضاوت این نسل از سوی همان نهادهایی که در شکلگیری آنها نقش داشتند، نوعی خودفراموشی نهادی است
دست آخر اینکه ،نسل Z آینهی ماست، نه دشمن ما
نسل Z ایرانی، نسلیست پیچیده، چندوجهی و در حال بازتعریف خود. آنان نه «مسئله اجتماعی» هستند و نه تهدید فرهنگی، بلکه بازتابی از نظام تربیتی و فرهنگی ما در آینهی زمانهی جدیدند. رسانهها، بهجای دامنزدن به قضاوت، باید بستری برای گفتوگوی بیننسلی و درک متقابل بسازند.
این نسل، از ما نیاموخته که مطیع باشد، اما آموخته که بپرسد. و پرسش، آغاز فهم است، نه خطا
دکتر ندا سلیمانی: احمق ویژگی نسل یک نیست، درک ناقص یک موقعیت است
درک ناقص / دکتر ندا سلیمانی پژوهشگر مطالعات رسانه وفرهنگ
لینک کوتاه : https://ertebatatoresaneha.ir/?p=32251
- ارسال توسط : سردبیر
- 51 بازدید
- بدون دیدگاه