• امروز : سه شنبه - ۲۹ اسفند - ۱۴۰۲
  • برابر با : Tuesday - 19 March - 2024
کل اخبار: 1478اخبار امروز : 0
11

نقدی کوتاه بر کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته کال نیوپورت

  • کد خبر : 5133
  • 08 بهمن 1401 - 17:47
نقدی کوتاه بر کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته کال نیوپورت

نقدی کوتاه بر کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته کال نیوپورت که در سال ۲۰۱۸ منتشر و روانه بازار شده است، این کتاب از پرفروش‌ترین کتاب‌های فهرست نیویورک تایمز و ژورنال وال استریت به حساب می آید./ فائزه اعتماد گلستانی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه تهران

شما کاربر نیستید، محصول اید. قطع کنید، خارج شوید و مسیر دیگری برای حضور در این جهان بیابید.؛ ست گاردین

این ها جملاتی است که به نقل از ست گاردین درباره شبکه های اجتماعی در انتهایی ترین بخشِ پشتِ جلد کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته شده است. جملاتی که ذهن یک پژوهشگر علوم ارتباطات را به سمت خوانشی انتقادی از رسانه های نوین می برد!

نمونه های دیگری از این نقل قول ها در سراسر کتاب مینیمالیسم دیجیتال دیده می شود که متعلق به کارمندان سابق و یا حتی ایده پردازان شرکت های نوین رسانه ای هستند و نویسنده کتاب از این افراد با نام “افشاگر” یاد می کند.

کتاب مینیمالیسم دیجیتال نوشته کال نیوپورت است که در سال ۲۰۱۸ منتشر و روانه بازار شده است. این کتاب از پرفروش‌ترین کتاب‌های فهرست نیویورک تایمز و ژورنال وال استریت به حساب می آید.

کال نیوپورت Cal Newport، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه جورج تاون بوده است که علاوه بر این حوزه، در زمینه تأثیر فرهنگ و تکنولوژی نیز مقالات و کتاب‌هایی به رشته تحریر درآورده است. کتاب مشهور دیگری از وی با عنوان “کار عمیق” در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است که سر و صدایی در جهان نشر به پا کرده است. درباره نیوپورت نوشته اند: “او که طرفدار و مبلغ زندگی متمرکز و به دور از حواس پرتی های روزمره است، از مخالفان استفاده از شبکه های اجتماعی است و در نتیجه در هیچ شبکه اجتماعی حضور ندارد!”

نیوپورت پس از نوشتن کتاب “کار عمیق” و بازخوردی هایی که از خوانندگانش درباره بی توجهی وی به زندگی شخصی در این کتاب، دریافت می کند تصمیم می گیرد وارد مطالعه و تحقیق فشرده ای درباره مزایا و خطرات زندگی مدرن شود. وی مطالعات خودش را بروی ۱۶۰۰ نفر انجام می دهد و بر مبنای مشاهدات و دریافت هایش به “مینیمالیسم دیجیتال” دست می یابد.  به نظر می رسد دغدغه نویسنده مینیمالیسم دیجیتال از پرداختن به این کتاب چیزی است که در علوم اجتماعی به آن مطالعه جامعه شناختی زندگی روزمره می گویند. اما به ویژه در بخش های اقناعی نوشتار خود سعی کرده است با چارچوب بندی مسئله در مفاهیم اقتصادی و حتی روانشناختی به استدلال برآید. چرا که او قصد دارد در این کتاب ابتدا یک “فلسفه زیستن در جهان مدرن” و سپس یک “سبک زندگی در جهان مدرن” را معرفی کند.

هدف کتاب هم معرفی و شناساندن “مینیمالیسم دیجیتال” به عنوان یک فلسفه ممتاز برای کاهش بی رحمانه زمانی که صرف فضای مجازی می شود و تمرکز بر تعداد کمی فعالیت های مفید و ثمربخش، همراه با تغییراتی عظیم در زندگی انسان مدرن است.

کتاب در دو بخش مبانی اصولی و تمرین ها تدوین شده است که بخش اول کاوشی دقیق درباره آن چه از شما می خواهد و علت نتیجه دهندگی آن است. در بخش دوم نیز نحوه بکارگیری آن را به خوانندگان آموزش می دهد و یک سبک زندگی ساده و مینیمالیستی را شرح می دهد.

 

خستگی طاقت فرسا

من زمانی انسان بودم؛ اندرو سالیوان

نویسنده معتقد است در حین بحث با افراد درباره زندگی دیجیتال مدرن، اصطلاح “خستگی طاقت فرسا ” رایج بوده است. او چک کردن مدوام شبکه های اجتماعی یا بروز کردن صفحات آن را یک “تیک عصبی” می داند که پیوستگی زمانه را از بین می برد و آن را تکه تکه می کند وی همچنین علت این مشکل را این گونه بیان می دارد: «مشکل این فعالیت های دائمی جزئیات هر یک از آن ها نیست، مشکل این حقیقت است که از کنترل ما خارج اند. تعداد کمی از کاربران واقعا تمایل دارند زمان زیادی آنلاین باشند، اما این ابزارها روش های خاص خودشان را برای ایجاد اعتباد به اینترنت دارند.»(همان:۱۰)

نیوپورت در مسیر تحقیق و مطالعاتش با افرادی هم آشنا می شود که موفق شده بودند بهترین استفاده را از این ابزارببرند و در عین حال کنترل زندگی خودشان را از دست ندهد. شاید آن ها از رایج ترین واکنش ها به این پیچیدگی های زندگی مدرن بهره برده بودند. اما آنچه او به آن نایل شده بود، این بود که هیچ کدام به تنهایی برای رام کردن فناوری های جدید و بازداشتن آن ها از تجاوز به فضای شناختی ذهن انسان کافی نیست! پس به این نتیجه رسید که انسان مدرن به یک جور “فلسفه استفاده از فناوری” تمام و کمال نیاز دارد که این فلسفه در ارزش های او ریشه دارد و به سوالات انسان درباره هر کدام از این ابزارها و چگونگی استفاده از آن ها به شکل مفصلی جواب دهد و قابلیت بی تفاوت شدن نسبت به مسائل را بدست بیاورد.

ما را هل دادند وسط این معرکه…

نویسنده بخش اولِ کتاب را با بیان قطعه ای از دیالوگ ساده خود با همسرش درباره اولین مواجه شان با فیس بوک، این گونه آغاز می کند:  «فیس بوک با هدف تغییر اساسی ریتم زندگی اجتماعی و شهری ما ایجاد نشد، بلکه نوعی تفریح جدید بین سایر تفریحات بود.» (همان:۲۰)

چنین آغازی در بخشِ اول کتاب که قرار است خواننده را نسبت به پذیرش یک فلسفه برای زندگی اش اقناع کند؛ انگار نقش مقدمه ای را دارد که می خواهد به خواننده بگوید؛ تغییرات اساسی که امروز رخ داده است و ما شاهد آن هستیم به نظر بی هدف یا در بی خبری شکل گرفته است.

حتی در ادامه نیز با اشاره به سخنرانی تاریخی استیو جابز در مراسم رونمایی از اولین گوشی هوشمند شرکت اپل، بیان می کند که استیو جابز خودش هم انتظار نداشته است که آنچه در دستانش هست و به دنیا معرفی می کند تا این اندازه تغییرات اساسی در ریتم زندگی انسان ها ایجاد کند! نویسنده در بخش دیگر نیز صراحتا می گوید:« این تغییرات علاوه بر بزرگی و تحول آمیز بودنشان، غیر منتظره و برنامه ریزی نشده بودند.» (همان: ۲۱) اگرچه بیان این نکته که تولید کنندگان نیز همچون ما مصرف کنندگان بی خبر از این همه تغییرات بوده اند، کمی مناشقه برانگیز است؛ ولی پرداختن به آن در حوصله این متن نمی گنجد. نهایتا می توان گفت نیوپورت در حقیقت می خواهد به سراغ این قسمت از ماجرا برود که ما در این معرکه فرصت نکردیم از خودمان بپرسیم؛ آخر از جان این همه پیشرفت و نوآوری آن هم فقط یک دهه چه می خواهیم!

نیوپورت در هیچ کجای کتاب به دنبال توجیه رفتار بیشنینه گرای مصرف کنندگان رسانه های نوین برنیامده است؛ اما بارها این نکته را ذکر کرده است که اگر مردم تسلیم گوشی هایشان شده اند، مقصر اصلی خودشان نیستند. او می گوید: «مردم به دلیل تنبلی و بی هدف بودنشان نیست که تسلیم صفحه های گوشی هایشان می شوند، بلکه بیلیون ها دلار سرمایه گذاری شده تا آدم ها به دام فضای مجازی بیفتند و هیچ راه گریزی از آن نداشته باشند.» (همان: ۲۳) از منظر او استفاده ما از شبکه های اجتماعی همچون بیماری سرطان است که سلول های وجودمان را درگیر کرده و مدام در حال پیش روی است. وی رشد این سلول ها را برنامه ریزی شده می داند.

نیوپورت با بیان این اظهارات وارد اشاره به مقوله “اقتصاد توجه” می شود. اگرچه چندان مستقیم به تفسیر و تبیین آن در صنعت رسانه ای نمی پردازد، اما هر آنچه می گوید از دریچه نظریات اقتصادی و به ویژه اقتصاد توجه است. وی شرکت های مالک رسانه های نوین را شرکت های مبتنی بر اقتصاد توجه می داند که به دنبال رقابت با یک دیگر برای دست یافتن به عمق ذهن کاربران هستند.

نیوپورت در بخش دیگری از کتاب در همین راستا بیان می دارد: «خواسته ی خیلی از شرکت ها که اقتصاد مبتنی بر توجه دارند، این است که شما با دید صفر و یکی به محصولاتشان نگاه کنید، یا از آن ها استفاده کنید یا از آن ها استفاده نکنید» (همان: ۷۳)

تنباکو کاران تی شرت پوش

نیوپورت همزمان با طرح دیدگاه های اقتصادی، در بخشی از این کتاب در باب اعتیاد به زندگی دیجیتال، به نقل از بیل مار این گونه می نویسند: «سرمایه دارهای با نفوذِ سازنده ی ابزار های ارتباط جمعی دیگه نباید تظاهر کنن خدایان خنگ و بی آزار فناوری هستن که واسه ساختن دنیای بهتر تلاش می کنن. باید اعتراف کنن که درست مثل تنباکوکارهای تی شرت پوشی ان که دارن یه محصول اعتیادآور رو به بچه ها می فروشن. اگه بخوایم با خودمون صادق باشیم، باید بگم چک کردن تعداد لایک ها شده شکل امروزی سیگار کشیدن.» (همان: ۲۴) اگرچه این پاراگراف تکلیف نویسنده را با پرداختنش به مفهوم “اعتیادآور” بودن روشن می کند. اما تفاوت اصلی اینجاست که او معتقد است که قطعا هیچ کس با هدف از دست دادن تمرکز فکری اش و زندگی شخصی اش این برنامه ها را دانلود نکرده است. همه افراد هم اتفاقا به دلایل قابل قبول در این برنامه ها حضور یافته اند، اما بعد از مدتی متوجه شده اند که واقعیت چیز دیگریست! نویسنده همچنین با انزجار فراوان فعالان صنعت ابزارهای ارتباطی را با شرکت های تنباکو سازی مقایسه می کند و به نقل از هریس- مهندس سابق شرکت گوگل- به عنوان یک افشاگر می نویسد؛ «شرکت های تنباکوسازی فقط ریه ها را می خواستند اما اپ استور ها روح شما را می خواهند.» (همان: ۲۵)

نیوپورت همچنین برای اثبات ادعایش مبنی بر اعتیاد ناخواسته ای که کاربران شبکه های اجتماعی را درگیر خود می کند؛ به مطالعات آلتر به عنوان یک روانشناس استناد می کند. آلتر نیز به جای نزدیک شدن به موضوع به عنوان یک پدیده فرهنگی، ریشه های روانی آن را مورد تمرکز قرار می دهد و به دیدگاه جدیدی دست می یابد؛ علم اعتیاد!

آلتر با طرح تعاریف روانشناختی اعتیاد و به دو نکته اشاره می کند؛ “تکرار یک رفتار و گرفتن پاداش از آن و انگیزه ای قوی برای تکرار مداوم آن رفتار بدون توجه به عواقب مضرش.”

حال آنکه آنچه که در مطالعات آلتر برای نیوپورت حائز اهمیت جلوه می کند؛ پرداختن به دو نیروی “تقویت مثبت متناوبو “میل به کسب تاکید اجتماعی است.

نیوپورت با ذکر مثال هایی تشریح می کند که هردوی این دو نیرو را می توان در ساز و کار تعبیه “دکمه لایک” در شبکه های اجتماعی به وضوح دید. همچنین “دریافت نظرات دیگران” یا “قابلیت تگ کردن افراد”، برای ما به عنوان موجودات به شدت اجتماعی که نمی توانیم نسبت به نظرات اطرافیانمان درباره خودمان بی اعتنا باشیم، میل به کسب تایید اجتماعی را تشدید می کند.

نویسنده در اینجا یک بار دیگر تاکید می کند که کابران شبکه های اجتماعی مقصر نیستند! بلکه بدون آگاهی به این موقعیت دعوت شده اند.« این فناوری ها در بیش تر موارد طوری طراحی شده اند که تشدید کننده این نوع اعتیاد رفتاری باشند. استفاده بی اختیار و اجبارگونه در این مورد خاص، ضعف شخصیت به حساب نمی آید، بلکه برعکس نمایانگر یک برنامه تجاری و منفعت طلبانه عظیم از پیش تعیین شده است.» (همان:۳۴)

مینیمالیسم دیجیتال؛ راه حلی کمینه گرا؛

پبشتر اشاره کردیم که نویسنده این کتاب مینیمالیسم دیجیتال را ابتدا به عنوان یک فلسفه، و سپس به عنوان یک سبک زندگی مورد تحلیل قرار می دهد. در بخش اول کتاب که تبیین کننده فلسفه مینیمالیسم دیجیتال است،  “مینیمالیسم دیجیتال” را به عنوان یک فلسفه مواجهه با عصر شبکه های اجتماعی و یک “راه حل کمینه گرا” در تضاد با “فلسفه فکری بیشنیه گرایان” – فلسفه ای که بیشتر مردم از آن پیروی می کنند- قرار می دهد.

نیوپورت ارزش ها را در مرکز توجه مطالعات و تعاریف خود درباره مینمالیسم دیجیتال قرار می دهد. در ابتدایی ترین تعریف می نویسد: «فلسفه استفاده از فناوری این است که با آن زمانتان در فضای مجازی را روی تعداد کمی فعالیت ِ به دقت انتخاب شده و محدود متمرکز کنید؛ فعالیت هایی که کاملا از چیزهایی که برای شما ارزشمندند پشتیبانی می کنند و باعث می شوند با رضایتِ تمام بقیه چیزها را کنار بگذارید.» (همان:۳۸) نیوپورت به زبانی ساده پشتیبانی از ارزش ها را مهم ترین چیز در استفاده از فناوری مدرن می داند و فرد مینیمالیست را کسی می داند که در پاسخ به سوال زیر هوشمندانه و در راستای ارزش های عمیق زندگی رفتار کند.«آیا استفاده از آن فناوری بهترین روش برای پشتیبانی از آن ارزش است یا نه؟» منظور او از ارزش ها نیز “ارزش های عمیق درونی” هر فرد است.

نیوپورت علت کارآمدی مینیمالیسم دیجیتال را در سه اصل خلاصه می کند:

اصل اول: درهم ریختگی هم هزینه دارد؛ برهم ریختگی زمان و توجه با تعداد زیادی ابزار، برنامه و خدمات فضای مجازی باعث ایجاد هزینه های اضافی می شود.

اصل دوم: بهینه سازی بسیار مهم است؛ بررسی دقیق برای تشخصیص اینکه یک فناوریِ خاص به آن ها در جهت ریبدن به اهداف و ارزش هاشان کمک می کند یا نه!

اصل سوم: استفاده درست و آگاهانه از فناوری، رضایت بخش است؛ افراد از تصمیم درست خود احساس رضایتمندی می کنند.

نیوپورت پس از ارائه “علت کارآمدی” اصول مینیمالیسم دیجیتال در سه اصلی که پیشتر گفته شد، با استناد به نظریات علمی آن ها را استدلال می کند؛

پرهزینه بودنِ غرق شدن در فضای مجازی

وی در استدلال اصل اول به تئوری اقتصاد جدید ثورو اشاره می کند. و به قول از فردیک گروش-فیلسوف معرف- ثورو در این اقتصاد واحد اندازه گیری پول را به زمان تبدیل می کند،این تئوری بر این پایه است که ” هزینه ی هرچیز، میزان زمانی است که من اسمش را “عمر” می گذارم؛ چیزی که باید آن را فورا یا در طولانی مدت با چیزی که می خواهید معاوضه کنید”

اگرچه این ایده جدید ثورو در علم اقتصاد و در دوران صنعتی شدن مطرح شد، اما آنچه اهمیت دارد معنای عمیق آن است که برای زندگیِ دیجیتال امروزی هم کاربرد دارد.

در واقع در این تئوری روش بحث و نوع استدلال ثورو به اولین اصل کمینه گرایی در فضای دیجیتال- یعنی پرهزینه بودنِ غرق شدن در فضای مجازی اشاره دارد

تولید ارزش در زندگی

نیوپورک اصل دوم را با نگاهی به نظریه معروف بازده نزولی در علم اقتصاد مورد استدلال قرار می دهد؛ “این قانون به بهبود فرآیندهای تولید مربوط است و می گوید در سطوح بالا ابتدا با افزایش سرمایه گذاری برای مواد اولیه بیشتر، بازدهی افزایش می یابد، اما بعد از مدتی و به تدریج با یک محدودیت طبیعی مواجه خواهید شد و از این نقطه به بعد مدام از سرمایه گذاری بیش تر، سود کم تر و کم تری دریافت خواهید کرد.”

حال نویسنده از ما می خواهد با کمی انعطاف پذیری به تعریف عبارت فرآیند تولید فکر کنیم، در این صورت می توانیم قانون بازدهی نزولی را به روش های مختلفی که از فناوری های جدید برای تولید ارزش در زندگی مان استفاده کنیم هم بسط دهیم.

وی از واژگان این مفهوم اقتصادی، همچون “بهینه سازی” کمک می گیرد و می گوید: بهینه سازیِ روش استفاده از فناوری، به اندازه انتخابِ این که از چه فناوری هایی استفاده کنیم اهمیت دارد.

وی در بخش کاربردی کتاب به صورت دقیق تر فرآیندهای بهینه سازی در مینیمالیسم دیجیتال را شرح می دهد.

هک به شیوه آمیش ها

نیوپورت در استدلال اصل سوم به سبک زندگی جوامع آمیش اشاره می کند. آمیش ها فلسفه متفاوتی در زندگی دارند و به آن نیز وفادارند. آمیش ها “همان طور که هاستلر توضیح داده فلسفه آن ها کنار گذاشتن کامل مدرنیته و فناوری نیست، بلکه ایجاد شکل متفاوتی از آن است.”در تمام مباحث مربوط به مزایای اجتناب از چنگال اعتیادآورِ فناوری، آمیش ها با ارائه ی روش جایگزینِ شرافتمندانه به عنوان الگویی مناسب و با راه حلی قابل احترام خودنمای می کند.

نیوپورت نیز درباره اصل سوم خود این گونه بیان می دارد: ” طبق این اصل روش تصمیم گیری محطاطانه از تاثیر عملی ای که خود یک تصمیم می تواند بر زندگی افراد داشته باشد، خیلی مهم تر است.”

سبک زندگی مینیمال

نیوپورت در انتهای بخش اول کتاب خود پس از آن که فلسفه زیربنایی “مینیمالیسم دیجیتال” را به طور مفصل شرح می دهد، روش پیشنهادی خود برای پذیرش و استفاده از این فلسفه را پاکسازی دیجیتال معرفی می کند و در سه مرحله آن را روند سازی می کند.

سپس در بخش دوم راهکارهای عملی به عنوان جعبه ابزار ارائه می کند که خوانندگان با توجه به شرایط خاص زندگی خودشان، سبک زندگی مینیمال خود را در زمینه دیجیتال پیدا کنند.

سخن پایانی در باب مینیمالیسم دیجیتال

کال نیوپورت چندین بار در کتاب خود به این نکته تاکید می کند که که به دنبال معرفی یک فلسفه جدید است. در حالی که به نظر می رساند نتوانسته است این امر را محقق کند. نظریه ها و حتی شواهدی که مطرح می کند به لحاظ کمی و کیفی چندان اثباتی بر مدعای وی نیست. در حقیقت سخت است که بخواهیم او را خالق یک فلسفه تازه بدانیم.

نکته دیگر این که اگرچه نویسنده کتاب، مسئله محوری نوشتار خود را از دیدگاه علوم رفتاری مورد تحلیل و تبیین قرار داده است اما با وجود این که دغدغه خود را یافتن یک سبک زندگی می داند، در چارچوب مفهومی خود هیچ گونه توجهی به نظریات علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی نداشته است. این در حالی است که کلیدواژه سبک زندگی یکی از مفاهیم پرکاربرد در این علوم است.

توصیه های پایانی کتاب اگرچه به ظاهر جذاب و کابردی به نظر می رساند و نویسنده مدعی است که در افراد گوناگون اثربخش بوده و از دل داستان های حقیقی زندگی افراد استخراج شده است، اما به نظر سطحی انگارانه و یا شاید در برخی موارد توسط خود نویسنده نیز مورد تمسخر قرار گرفته است.

نکته دیگر این که اگرچه نویسنده تاکید می کند که سبک زندگی دیجیتال نسخه ای فردی بر مبنای سبک زندگی هر شخص دارد اما بنظر می رسد این جمله نیز چندان مورد پذیرش نیست. بنظر می رسد مثال هایی که در کتاب آورده شده است برای مخاطب ایرانی جذابیت و یا حتی کاربرد چندانی ندارد. به طور مثال مخاطبان ایرانی بخش زیادی از اخبار را از رسانه های اجتماعی دریافت می کنند، میل بسیار زیادی به ارسال محتوای طنز برای یکدیگر دارند و یا اینکه خیلی تمایلی به بی خبری طولانی نسبت به اقوام و دوستان خود ندارند. که اکثر این موارد در کتاب مینیمالیسم دیجیتال به گونه دیگری طرح گردیده است که واکاوی آن در حوصله این متن نیست.

اما در مجموع می توان گفت بخش هایی از کتاب که به استدلال های منطقی و علمی در علومی همچون روان شناسی و اقتصاد پرداخته است نقطه قوت نوشتار وی است و می تواند برای افرادی که دچار اعتیاد به مصرف بیش از حد شبکه های اجتماعی شده اند تا حدی کمک کننده باشد. افراد می توانند به کمک این کتاب کمی بهینه تر در فضای مجازی وقت بگذارنند.

فائزه اعتماد گلستانی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه تهران

 

 

لینک کوتاه : https://ertebatatoresaneha.ir/?p=5133

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. سلام
    نقد و خلاصه‌ی بسیار خوبی از کتاب بود
    سپاس فراوان

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.