در حوزه روابطعمومی دولت، در وزارتخانهها و سازمانهای مهم ملی و حتی استانی، تقریبا غیر از یکی، دو مورد، بقیه مدیران روابطعمومی انتخاب و انتصاب شده کمترین تخصص و تجربه در رشته روابط عمومی را دارند و بیشتر این مدیران یا از حوزه رسانه (سردبیران و دبیران و خبرنگاران و بعضا مدیران مسئول) انتخاب شدهاند که بعضا حتی روزنامهنگاری هم نخواندهاند، یا با تخصصها و تجربههای غیرمرتبط با مقوله رسانه و روابطعمومی انتخاب شدهاند.
این شیوه رفتار دولت با روابطعمومی البته مختص دولت پزشکیان نیست و در همه دولتها رویه یکسانی بوده است.
برای نمونه شورای اطلاعرسانی دولت و مدیران روابطعمومی دولت از چه کسانی انتخاب شدهاند؟ کدامیک تخصص و تجربه موفق مدیریت روابطعمومی در نهاد دولتی پرمسئله و بحران را داشتهاند که اکنون میخواهند به گمشده روابطعمومی دولتی در چهار دهه گذشته یعنی بازسازی اعتماد نهادی به دولت و نظام حکمرانی یک نگاه راهبردی و فرایندمحور داشته باشند.
اصولا برنامه راهبردی روابطعمومی دستگاههای دولتی برای چالشها و بحرانهای جاری در حوزه انرژی، قطعی گاز، برق، نرخ ارز، تورم و فیلترینگ و حجاب و همچنین بحرانهای زودآیند بعدی چیست؟
اتفاقا در همه دولتها یکی از پاشنه آشیلهای اصلی دولتها، نهاد روابطعمومی بوده است. دولتها روابطعمومی را به مثابه رسانه درک و فهم میکنند و حتی در انتصابها سراغ مجریان رادیو و تلویزیون و روزنامهنگاران و خبرنگاران معروف، خوشگفتار و خوشقلم رفتند و اتفاقا هیچکدام کارنامه قابل دفاعی هم ارائه نکردند و حتی در زمانهایی با نوشتن توییتها و فعالیتهای رسانهای در شرایط عادی بحران خلق کردند یا به تشدید بحران کمک کردند.
باید بدانیم که روابطعمومی نهادی است که راهبردها و وظایف و کنشهایی غیر از اطلاعرسانی و رسانهایکردن فعالیتها و اقدامات دارد.
فلسفه روابطعمومی در سازمانها برایند نیاز واقعی جامعه به پاسخگویی و اقناع افکار عمومی و تقویت اعتماد اجتماعی به صنعت و ساختارهای سیاسی و تولیدی و خدماتی است نه صرفا اطلاعرسانی و رسانهایکردن فعالیتها و خدمات. بماند که پذیرش ارزش و اهمیت اقناع و تفاهم، لزوم پذیرش و باور به وجود انسانی پرسشگر و ظهور مفهوم شهروند است که ساختارهای سیاسی و ساختار صنعتی برای ادامه حیات خود به جلب مستمر رضایت شهروندان و مشارکت اجتماعی و ایجاد و تقویت اعتماد اجتماعی نیاز دارند.
رویکرد رسانهای به روابطعمومی بهجای خلق اعتماد نهادی و تقویت سرمایه اجتماعی دولت در جامعه به ابزار پروپاگاندا، اطلاعرسانی یکسویه و مونولوگ تبدیل میشود.
رویکرد رسانهای به روابطعمومی، مقوله گفتوگوی دولت و ملت، شفافیت اطلاعاتی، اقناع افکار عمومی و شهروندان پرسشگر را دچار اختلال میکند.
گفتوگو بهعنوان یک مکانیسم ارتباطی در روابطعمومی، منجر به شکلگیری بحث و نقد و ارزیابی میشود و افکار عمومی آگاه را شکل میدهد تا جایی که فرایند دشوار شفافیت و اقناع افکار عمومی به یک ظرفیت و تخصص و بینش باز نیاز پیدا میکند.
به نظر میرسد دولت دکتر پزشکیان نیاز به یک بازنگری اساسی در حوزه مدیریت روابطعمومی دولتی دارد تا بتواند با برنامه مشخص و آیندهنگرانه به مواجهه با دغدغهها، ریسکها، مسئلهها و بحران ملی و محلی بپردازد.
بپذیریم که روابطعمومی دولتی در ایران هنوز برای فعالیتهای ارتباطی، اقناعی، گفتوگویی و حتی فعالیتهای رسانهای خود در همه حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فاقد یک دانش و تخصص کافی، برنامه عمل سنجیده، چارت سازمانی بهینه و تیم کارآمد، نقشه اجتماعی ذینفعان، آمایش مسئلهها و بحرانهای ملی و مستندسازی و عملیاتیسازی آنهاست.
منبع خبر:
شارا
/ نقدی بر روابطعمومی در دولت پزشکیان؛ روابطعمومی، رسانه
نیست
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.