عبور از قطبی شدن / وضعیت فعلی نظام بینالملل شباهتی هشداردهنده به سالهای پیش از جنگ جهانی دوم دارد: بلوکبندی قدرتها، افزایش تنشهای منطقهای، گسترش روایتهای متقابل و پررنگتر شدن فضای قطبیشده. از حمله روسیه به اوکراین تا تجاوزهای مکرر اسرائیل به غزه، لبنان و یمن (که هنوز ادامه دارد)؛ از تجاوز ددمنشنانه اسرائیل به ایران گرفته تا تقابلهای دریایی چین و فیلیپین – همه این تحولات حکایت از جهانی دارد که آرامآرام به سمت پرتگاه جنگی تمامعیار پیش میرود.
در چنین وضعیتی، نقش روابط عمومی تنها به مدیریت برند، اطلاعرسانی یا اصلاح تصویر محدود نمیشود، بلکه به نقشی بنیادیتر و حیاتیتر تبدیل میشود: میانجیگری برای صلح، روایت حقیقت، ایجاد گفتگو و پیشگیری از درگیریهای مخرب.
اگر تا دیروز معادلات ژئوپلیتیک در اتاقهای فکر نظامی نوشته میشد، امروز در میدانهای رسانهای، افکار عمومی، و شبکههای اجتماعی تعیین تکلیف میشود. مشروعیت سیاسی، قدرت نرم، اعتمادسازی عمومی و شکلگیری ائتلافها، همگی در بستر ارتباطات ساخته یا از بین میروند. بنابراین، جهان امروز بیش از هر زمان دیگر به روابطعمومی نیاز دارد – نه فقط بهعنوان ابزار، بلکه بهعنوان نگرش، راهبرد و چارچوب برای حفظ صلح و عبور از بحران.
علاوه بر این، قطبیشدن دیگر صرفاً یک مسئله رسانهای یا اجتماعی نیست؛ به پدیدهای تمامعیار و نظاممند تبدیل شده که ریشههای تمدنی را نشانه گرفته است. زمانی که مردم، دولتها، اقوام و ادیان از گفتوگو با یکدیگر ناتوان میشوند، زمینه برای خشونت و ستیزه فراهم میشود. دادهها نشان میدهد که نرخ تولید محتوای تنشزا در پلتفرمهای جهانی با سرعتی تصاعدی در حال افزایش است و شکافهای روانی میان ملتها را تعمیق میبخشد.
در چنین بستری، برگزاری اجلاس روز جهانی روابطعمومی در ایران، آنهم با شعار «ساخت پلها و عبور از قطبیشدن»، نهفقط یک رویداد حرفهای، بلکه یک موضعگیری استراتژیک است. این نشست فرصتی است برای بازیابی نقش اخلاقی، انسانی و مسئولانه روابطعمومی در دنیایی که صداقت، گفتگو و همزیستی، کمیابتر از همیشه شدهاند.
این شعار، اگر بهدرستی فهمیده شود، یک دستورالعمل نیست، بلکه تعهدی انسانی است: تعهد به گفتوگو بهجای تحقیر، تجاوز و جانستانی؛ تعهد به درک متقابل بهجای برچسبزدن؛ و تعهد به ساخت معنا، نه جنگ بر سر معنا.
در این مسیر، نهادهای روابطعمومی باید مسئولیتی فراتر از وظایف سنتی خود بپذیرند. آنها باید روایتهای مسلط را به چالش بکشند و زمینههایی برای شنیدن «دیگری» فراهم آورند. قدرت اصلی روابطعمومی در توانایی آن برای ساختن روایتهای مشترک و ایجاد زمینه برای درک دوسویه است.
اگر حرفه روابطعمومی میخواهد زنده، مؤثر و معتبر باقی بماند، باید مرزهای خود را بازتعریف کند. در جهانی در حال قطبیشدن، روابطعمومی باید به هویت خود بهعنوان حافظ صلح ارتباطی بازگردد؛ نه با ژستهای تبلیغاتی، بلکه با شجاعت در ورود به میدانهای تنش، با هوشمندی در تحلیل روایتها، و با مسئولیتپذیری در برابر جامعه جهانی.
اگر از موضع تحلیل عبور کنیم و وارد حوزه عمل شویم، نخستین گام ایجاد شبکههای گفتوگو میان روابطعمومیها، سازمانهای مدنی، رسانهها و حتی فعالان فرهنگی در سطح جهانی است. این پلها باید فراتر از زبان و مرز، بر پایه نیاز انسانی به ارتباط، همدلی و امنیت مشترک ساخته شوند. از راهاندازی گفتوگوهای چندجانبه گرفته تا تولید روایتهای جایگزین در برابر رسانههای تنشزا – همه در حوزه کنش روابطعمومی معنا مییابند.
اگر ما در ساختن پلها کوتاهی کنیم، جهان به سرعت به سمت درههای عمیقتر نفرت، بیاعتمادی و خشونت خواهد رفت. در این لحظه حساس تاریخی، نقش روابطعمومی بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده است. شعار امسال، «ساخت پلها و عبور از قطبیشدن»، دقیقاً در زمان و مکان مناسبی مطرح شده است – شعاری که اگر به عمل درآید، میتواند سرنوشت آینده را تغییر دهد.
پنجمین اجلاس «روز جهانی روابطعمومی» نهفقط یک گردهمایی، بلکه آغاز مأموریتی تازه برای بازسازی زبان صلح، گفتوگو و همزیستی در جهان بحرانزده ماست. روابطعمومی باید پرچمدار این تغییر باشد – پیشقراول تمدنی نو بر پایه فهم، مدارا و معنا.
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.