در جهانی که جنگ با با اعلام آتش بس تنها در آغاز فاز دوم آن است؛ وقتی که گلولهها متوقف میشوند اما روایتها تا مدتها ادامه مییابند؛ اهمیت روابط عمومی پساجنگ بیش از هر زمان دیگری برجسته میشود. اکنون که جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و ایران پایان یافته، زمان ورود روابط عمومی برای بازسازی روان، اعتماد و روایت ملی است. روابط عمومی پساجنگ، تلاشی است برای بازسازی آن چیزی که دیده نمیشود: ذهنها، دلها، امیدها و اعتمادها.
در دوران بحرانهای نظامی، جبههی واقعی تنها در میدان نبرد شکل نمیگیرد؛ بخشی از جنگ، خاموش اما سهمگین، در میدان رسانهها و شبکههای اجتماعی در جریان است. همزمان با وقوع حملات نظامی، جامعه با موجی از اخبار ضدونقیض، شایعهسازی، و فیکنیوز مواجه میشود؛ اخباری که میتوانند نهتنها امنیت روانی مردم، بلکه انسجام ملی را نیز هدف قرار دهند. در چنین شرایطی، بیش از همیشه نیازمند بازنگری در سواد رسانهای عمومی، بازتعریف جایگاه رسانههای مرجع، و طراحی زیرساختهای نوین اعتمادسازی مانند پلتفرمهای بلاکچین رسانه ای هستیم. یادداشت حاضر، تحلیلی است بر وضعیت آشفتهی امروز و نگاهی است به ضرورتهای فردا.
سقوط رژیم اسد تنها نتیجهی عوامل داخلی نبود، بلکه نقش نیروهای خارجی نیز در این فرآیند قابل توجه بود.