بیاعتمادی عمومی، مهمات دشمن است؛ و سکوت در برابر آن، میدان جنگ را واگذار میکند. اکنون زمان آن است که روابط عمومیها، از ناظر به بازیگر، و از تابع به رهبر روایت بدل شوند. روابط عمومی جنگ، دیگر یک دپارتمان نیست؛ بلکه جبههای است که با زبان، روایت و اعتماد، برای حفظ ثبات جامعه میجنگد. اگر در صلح، روابط عمومیها تصویر میسازند، در جنگ، آنها حقیقت را نگه میدارند. جنگ، پایان گفتوگو نیست؛ آغاز مسئولیت بزرگتر روابط عمومیهاست.
در دوران بحرانهای نظامی، جبههی واقعی تنها در میدان نبرد شکل نمیگیرد؛ بخشی از جنگ، خاموش اما سهمگین، در میدان رسانهها و شبکههای اجتماعی در جریان است. همزمان با وقوع حملات نظامی، جامعه با موجی از اخبار ضدونقیض، شایعهسازی، و فیکنیوز مواجه میشود؛ اخباری که میتوانند نهتنها امنیت روانی مردم، بلکه انسجام ملی را نیز هدف قرار دهند. در چنین شرایطی، بیش از همیشه نیازمند بازنگری در سواد رسانهای عمومی، بازتعریف جایگاه رسانههای مرجع، و طراحی زیرساختهای نوین اعتمادسازی مانند پلتفرمهای بلاکچین رسانه ای هستیم. یادداشت حاضر، تحلیلی است بر وضعیت آشفتهی امروز و نگاهی است به ضرورتهای فردا.