انفجارهای صهیونی / ناخلف، داستان عجیبی داشت و آنقدر تصویر داشت که گاهی با عبدالله همذات پنداری می کردم، گاهی با عبدالله استرس گرفتم و گاهی با او دلم برای آقاجون و ننه و قاسم تنگ شد.