در روزهای اخیر، انتشار یک ویدئوی تبلیغاتی توسط تپسی فود با حضور علی صبوری، سلبریتی اینستاگرامی، واکنشهای گسترده و شدیدی را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. داستان این تبلیغ، که در قالب یک مراسم عروسی با پیام طنزآمیز طراحی شده بود، به دلیل محتوای سطحی و جنسیتزدهاش مورد انتقادات فراوان قرار گرفت. در این ویدئو، بهطور غیرمنتظرهای نقش زن به آشپزی و کار در خانه تقلیل یافته و در پایان، داماد با طرح این موضوع که میتواند غذا را از تپسی فود بگیرد، تصمیم به طلاق همسر خود میگیرد.
انتشار این تبلیغ باعث شد کاربران بسیاری در شبکههای اجتماعی به این موضوع اعتراض کنند. این انتقادات بهقدری شدید بود که تپسی فود مجبور به عذرخواهی رسمی شد و ویدئو را از پلتفرمهای خود حذف کرد. پس از اینکه یکی از کاربران لینکدین در پستی با عنوان «طلاق به سبک تپسیفود» به این ویدئو واکنش نشان داد، اکانت رسمی تپسیفود در لینکدین به این پست واکنش نشان داد و عذرخواهی کرد.
این یادداشت نگاهی نقادانه به ویدئوی تبلیغاتی تپسیفود دارد، اما صرفاً به بررسی این مورد محدود نمیشود. در ادامه به موضوعات وسیعتری چون اهمیت هویت برند، ساختارمندی سیستم بازاریابی سازمانها و نقش تبلیغات در ساختن یا تخریب تصویر عمومی برندها پرداخته خواهد شد. هدف این است که از طریق تحلیل این نمونه، نشان دهیم که چگونه انتخابهای اشتباه در تبلیغات میتواند پیامدهای جدی داشته باشد و درسهایی برای بهبود استراتژیهای آینده ارائه شود.
واکاوی ویدئوی تبلیغاتی تپسی فود
ویدئوی تبلیغاتی تپسیفود در قالب یک مراسم عروسی آغاز میشود که در آن علی صبوری نقش داماد را ایفا میکند. در جریان عروسی، یک مرد مسن به داماد و عروس نزدیک میشود و به آنها میگوید که باید با هم صحبت کنند. او درحالیکه خبر ناخوشایندی را اعلام میکند، با عباراتی نظیر «برقص تا نفهمن چیشده» سعی میکند حواس مهمانان را پرت کند و حالت طنزآمیزی به ماجرا بدهد. او خبر میدهد که «آشپز به داخل دیگ افتاده!» و دیگر شام عروسی ندارند. عروس و داماد با شنیدن این خبر متعجب و ناراحت میشوند و داماد میگوید «بدبخت شدیم!». در همین لحظه، یک مرد جوان به داماد نزدیک شده و با لحنی تشویقکننده میگوید «علی آقا شما نابغۀ جمع مایی، این مشکل رو حل میکنی».
داماد، که حالا تحت فشار برای یافتن راهحل قرار گرفته، تصمیم میگیرد از تپسیفود غذا سفارش دهد. سکانس بعدی ویدئو نشاندهندۀ حرکت پیکهای تپسیفود است که غذا را به محل عروسی میرسانند. در پایان ویدئو، عروس و داماد روی یک تاب سفید نشستهاند و عروس با لحن و دیالوگهای بسیار سطحی و اغراقآمیز از داماد تشکر میکند و میگوید: «خیلی مردی. امشب نشون دادی میتونی بهترین حامی من باشی. غذای امشب رو از کجا جور کردی؟» داماد پاسخ میدهد: «از تپسیفود.» و مکالمهای ادامه پیدا میکند که داماد با افتخار میگوید همۀ وعدههای غذایی خود را از تپسیفود تهیه میکند. عروس با لحن مسخرهای میپرسد «تو که صبحونه و ناهار و عصرونه و شامت رو از تپسیفود میگیری، دیگه زن چرا گرفتی نابغه؟» و داماد پاسخ میدهد: «نابغه؟ کاش زودتر میگفتی. من برای چی اصلاً زن گرفتم. اگر زودتر به ذهنم میرسید، تو رو هم درگیر زندگی دونفره نمیکردم. من اصلاً زن میخوام چیکار. فردا بیا محضر.»!
این ویدئو با فروکاستن نقش زنان به آشپزی و پختوپز و همچنین دیالوگهایی که تقلیل جایگاه زن را نشان میدهند، محتوایی جنسیتزده و بسیار ضد زن دارد. این تبلیغ به بدترین شکل کلیشههای رایج و نامطلوبی را در مورد نقش زنان در جامعه تکرار کرده و از آنها برای خلق طنز استفاده کرده است.
برند تپسی، بهعنوان یک ارائهدهندۀ خدمات مدرن و پیشرو در حوزۀ حملونقل و خدمات آنلاین، باید دارای لحنی باشد که نوآوری، پیشرفت و احترام به ارزشهای جامعه را منعکس کند. این ویدئو، با لحنی غیرحرفهای و طنزی زننده، از لحن مورد انتظار برند فاصله گرفته و با شخصیت و ارزشهای سازمان همخوانی ندارد و به وضوح به کاربرانِ آگاه توهین میکند.
استفاده از طنز نامناسب و دیالوگهای بیکیفیت از ضعفهای اساسی این ویدئو است. محتوای ویدئو نهتنها فاقد طنز خلاقانه و جذاب است، بلکه بهدلیل کیفیت پایین و نگاه سطحی به موضوع، توانایی انتقال پیامی مثبت یا تقویتکننده برای برند را ندارد. چنین تبلیغاتی میتواند اعتماد مشتریان را بهراحتی از بین ببرد و تأثیر منفی بر تصویر کلی برند بگذارد.
حفظ هویت برند و یکپارچگی لحن
در دنیای رقابتی امروز، اصول بازاریابی، ارتباطات و روابطعمومی نقش اساسی در ساختن و تقویت تصویر یک برند دارند. برندها باید بهصورت مداوم و دقیق، هویت و لحن خود را در تمام فعالیتهای تبلیغاتی و ارتباطی خود حفظ کنند تا اعتماد مخاطبان خود را جلب کنند و ارتباط مؤثری با آنان برقرار نمایند.
هویت برند، مجموعهای از ویژگیها، ارزشها و مفاهیمی است که یک برند را از رقبا متمایز میکند و باعث میشود مخاطبان با آن ارتباطی معنادار برقرار کنند. یک برند با هویت قوی و لحن منسجم میتواند اعتماد و وفاداری مشتریان را جلب کند. لحن و شخصیت برند باید در تمام نقاط تماس با مشتریان ثابت و هماهنگ باشد، از تبلیغات گرفته تا پاسخگویی در شبکههای اجتماعی و حتی طراحی محصول.
برای مثال، برند هاینز سالهاست که در تبلیغات خود لحنی طنزآمیز، گاه حتی سخیف، اما همخوان با شخصیت برندش دارد. این برند بهدلیل تولید محصولاتی برای استفادۀ روزمره و لذت بردن از طعم غذاها، توانسته است لحنی شوخطبعانه و جذاب برای خود تعریف کند. این لحن به هویت برند هاینز تبدیل شده و مخاطبان با آن آشنا و راحت هستند. چنین ثباتی در لحن برند باعث شده است که پیامهای تبلیغاتی هاینز همیشه مرتبط و قابل تشخیص باشند. این در حالی است که برندهای دیگر، با لحنی جدیتر یا متفاوت، نمیتوانند بهراحتی از این نوع طنز بهره ببرند، چراکه با هویت آنها همخوانی ندارد.
مسئلۀ دیگر، مسئلۀ ساختار و سازماندهی است. هر برند برای موفقیت در دنیای پرچالش امروز نیازمند ساختار دقیق و روشمند در بازاریابی و ارتباطات خود است. این ساختار باید شامل برنامهریزی جامع، دستورالعملهای مشخص و فرایندهای تعریفشدهای باشد که همواره از آن پیروی میشود. داشتن چنین ساختاری نهتنها از بروز اشتباهات و خطاهای فاحش جلوگیری میکند، بلکه کمک میکند تا پیامهای برند همواره منسجم و منطبق با هویت آن باقی بمانند.
برای نمونه، شرکتهایی که دارای ساختار بازاریابی منظم هستند، قبل از انتشار هرگونه محتوا یا تبلیغی، بررسیهای دقیق و ارزیابیهای چندلایه انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که پیام آنها با هویت برند و ارزشهای آن همخوانی دارد. چنین ساختاری از ناهماهنگیهای احتمالی، مانند استفاده از لحن یا محتوای نامناسب که میتواند به اعتبار برند آسیب بزند، جلوگیری میکند. در مورد تپسیفود، نبود ساختار دقیق در فرایند بررسی و تأیید تبلیغات باعث شد تا محتوایی با لحن و پیام نامناسب منتشر شود که با هویت برند همخوانی نداشت و واکنشهای منفی زیادی را برانگیخت.
تحلیل نیت و استراتژی تبلیغاتی: اشتباه یا جنجال عمدی؟
در تحلیل هر تبلیغ یا کمپینی که با واکنشهای منفی و انتقادات عمومی مواجه میشود، یکی از سؤالات اساسی این است که آیا انتشار آن بهدلیل ناآگاهی و اشتباه بوده یا به عمد و با هدف جلبتوجه انجام شده است. در مورد تبلیغ جنجالی تپسیفود، بررسی این دو احتمال میتواند به درک عمیقتر از نیت و استراتژی پشت این اقدام کمک کند.
یکی از دلایل احتمالی برای انتشار این تبلیغ میتواند ناآگاهی و ضعف در شناخت حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی باشد. در بسیاری از موارد، تیمهای بازاریابی به دلیل نداشتن آگاهی کافی یا درک نادرست از تأثیر پیامهای تبلیغاتی، محتوایی را تولید میکنند که از دیدگاه عمومی، نامناسب و حتی توهینآمیز تلقی میشود. این اشتباهها اغلب نشاندهندۀ ضعف در ساختارهای بازاریابی و عدم وجود فرایندهای نظارتی مناسب است. در چنین مواردی، عدم وجود تنوع در تیمهای بازاریابی و عدم توجه به بازبینیهای دقیق میتواند باعث انتشار محتوای غیرحرفهای و آسیبزننده شود. در مورد تبلیغ تپسیفود اما، اگر چنین موردی درست باشد باعث تأسف بسیار است چراکه محتوای این تبلیغ به قدری زننده بود که هر کسی با سطح درک متوسط هم باید میفهمید و جلوی تولید و انتشار آن را میگرفت.
از سوی دیگر، احتمال دیگری که نباید نادیده گرفته شود، استراتژی عمدی برای ایجاد جنجال و جلبتوجه است. برخی برندها با تصور اینکه هر نوع دیدهشدنی خوب است، به دنبال جذب توجه عمومی هستند، حتی اگر این توجه به بهای انتقادات منفی و جنجالهای اجتماعی باشد. در چنین استراتژیهایی، هدف اصلی دیده شدن و ایجاد بحث و گفتگو در میان مخاطبان است. این رویکرد هرچند میتواند در کوتاهمدت منجر به افزایش آگاهی عمومی از برند شود، اما در بلندمدت اعتبار و اعتماد مشتریان را به خطر میاندازد و تصویر برند را مخدوش میکند. البته اگر این نیت تپسیفود از انتشار این ویدئوی تبلیغاتی استفاده از این استراتژی بوده باشد، اوضاع بدتر است و باید بیشتر از قبل تأسف خورد.
برندهایی که به این شیوه عمل میکنند، اغلب در معرض تحریمهای غیررسمی و کاهش وفاداری مشتریان قرار میگیرند. اعتمادسازی یک فرایند طولانی و دشوار است و تخریب آن تنها با یک اشتباه تبلیغاتی میتواند به سرعت اتفاق بیفتد. بنابراین، برای برندهایی که به دنبال ماندگاری و حفظ جایگاه خود در بازار هستند، چنین رویکردهایی نهتنها سودمند نیست، بلکه میتواند به شکل جدی به اعتبار آنها لطمه وارد کند.
استفاده موفق از طنز در تبلیغات
طنز بهعنوان ابزاری مؤثر در تبلیغات، میتواند قدرت زیادی در جلب توجه مخاطبان و افزایش مشارکت داشته باشد. بااینحال، استفاده از طنز باید هوشمندانه و متناسب با هویت و ارزشهای برند باشد تا پیام اصلی به درستی منتقل شود و از سوءتفاهمات یا واکنشهای منفی جلوگیری شود. در این بخش، به بررسی دو نمونۀ جهانی از تبلیغات موفق که با استفاده از طنز توانستهاند پیامهای پیچیده را به روشی ساده و جذاب به مخاطبان منتقل کنند، میپردازیم.
تبلیغ «بیطرفی برگر» از برگرکینگ
در سال ۲۰۱۸، زمانی که بحثها پیرامون لغو قانون «بیطرفی شبکه» در آمریکا داغ بود، برند برگرکینگ توانست از این فرصت استفاده کند و با خلق تبلیغی طنزآمیز، پیام خود را به شیوهای خلاقانه منتقل کند. در این تبلیغ، به مشتریانی که به رستوران برگرکینگ مراجعه کرده بودند گفته شد که باید برای دریافت سریعتر برگر خود هزینۀ بیشتری بپردازند یا ساندویچ مرغ سفارش دهند. این واکنش مشتریان و اعتراض آنها به طرز هوشمندانهای فیلمبرداری شد و به نمایش گذاشته شد.
این تبلیغ با طنز و واقعگرایی خاص خود توانست مسئله پیچیدهای مانند بیطرفی شبکه را با استفاده از مفهوم ساده «صف سفارش» توضیح دهد و توجه عمومی را به آن جلب کند. این رویکرد، به دلیل ارتباطپذیری بالای آن با زندگی روزمرۀ مردم و استفادۀ هوشمندانه از طنز، توانست تأثیرگذاری ویژهای داشته باشد و برندۀ چندین جایزه تبلیغاتی شود.
تبلیغ «تبلیغاتی که مثل شما سخت کار میکنند» از آمازون
آمازون در یکی از کمپینهای تبلیغاتی خود با استفاده از یک رویکرد طنزآمیز و آموزشی به معرفی خدمات تبلیغاتی خود پرداخت. در این تبلیغ، یک برند خیالی به نام «Cherri» به نمایش گذاشته میشود که با مشکلاتی ناشی از تبلیغات نادرست مواجه است. این ویدئو به شیوهای جذاب و طنزآمیز تلاشهای این برند خیالی را برای رسیدن به مخاطبان هدف خود نشان میدهد و در نهایت آمازون بهعنوان راهحلی که با استفاده از دادهها و تحلیلهای دقیق، تبلیغات را مؤثرتر میکند، معرفی میشود.
این کمپین، با ترکیب طنز و آموزش، موفق شد تا مفهوم پیچیدهای چون استفادۀ بهینه از تبلیغات را به شکلی جذاب و قابلفهم به مخاطبان منتقل کند. استفاده از طنز در این کمپین به جذابیت و ماندگاری پیام کمک کرد و موجب شد تا مخاطبان احساس مثبتی نسبت به برند آمازون پیدا کنند.
عوامل موفقیت این کمپینها
چند عامل مشترک در موفقیت این کمپینهای تبلیغاتی نقش داشتند. هر دو تبلیغ با استفاده از طنز به انتقال پیامهای پیچیده پرداختند و توانستند موضوعاتی مهم را به زبان ساده برای مخاطبان بیان کنند. این تبلیغات با نشان دادن موقعیتهایی که برای مخاطبان ملموس و قابلدرک بود، توانستند توجه و مشارکت آنها را جلب کنند. همچنین، هر دو تبلیغ با وجود استفاده از طنز، پیام اصلی خود را به وضوح به مخاطبان رساندند و از ابهام جلوگیری کردند.
استفاده از طنز در تبلیغات زمانی موفقیتآمیز خواهد بود که با دقت و ظرافت اجرا شود و پیام تبلیغ با هویت و ارزشهای برند همخوانی داشته باشد. این تجربهها نشان میدهد که طنز میتواند ابزاری قدرتمند باشد، مشروط بر آنکه بهدرستی بهکار گرفته شود.
همچنین، در کنار نمونههای موفق، در جهان نمونههای متعددی از بحرانهای تبلیغاتی وجود دارد، مانند بحران پپسی پس از انتشار ویدئوی جنجالی با حضور کندال جنر که واکنشهای منفی بسیاری را به دنبال داشت.
مثالهایی از تبلیغات موفق و ناموفق ایرانی
۱. ویدئوی تبلیغاتی دیوار
یکی از نمونههای قابلتوجه در تبلیغات ایرانی، ویدئوی تبلیغاتی پلتفرم دیوار است که در آن با تقلید چهره و صدای ابی (ابراهیم حامدی)، خوانندۀ مشهور، موزیک ویدئویی برای تبلیغ خرید، فروش و اجاره ملک تولید شد. این تبلیغ با استفادۀ هوشمندانه از طنز و فرهنگ عامه، توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند. از یک سو، خلاقیت و جذابیت این تبلیغ باعث شد که در فضای مجازی بهسرعت منتشر شود و بازخوردهای مثبتی را از طرف مخاطبانی که طنز و سبک غیرمعمول آن را دوست داشتند، دریافت کند. از سوی دیگر، جنجالهایی نیز به همراه داشت؛ برخی از مخاطبان این تقلید را ناپسند و توهینآمیز تلقی کردند. این واکنشها نشان داد که استفاده از نمادهای فرهنگی شناختهشده میتواند دو لبه داشته باشد: جذابیت بالا و ریسک جنجال.
۲. ویدئوی تبلیغاتی اپلیکیشن تاپ
اپلیکیشن تاپ نیز در اقدامی مشابه با تبلیغ دیوار، یک ویدئوی تبلیغاتی ساخت که در آن فردی با ظاهری شبیه به اندی، خوانندۀ معروف، و تقلید صدای او، ترانهای در مورد اپلیکیشن تاپ اجرا میکرد. این ترانه شباهت زیادی به یکی از آثار اندی داشت و همین امر باعث شد تبلیغ تاپ بهسرعت موردتوجه قرار گیرد. این تبلیغ، همانند تبلیغ دیوار، با واکنشهای بسیاری مواجه شد و بر خلاف ویدئوی تبلیغاتی دیوار واکنش مثبتی دریافت نکرد. از نظر بیشتر کاربران شبکههای اجتماعی این تبلیغ سطح پایین و بیکیفیت بود و نتوانست بین مردم محبوبیت کسب کند.
۳. تبلیغ «کوکتل بندری» از گوشتیران
تبلیغ گوشتیران برای محصول «کوکتل بندری» با استفاده از تصویری که یک سوسیس با پوشش سنتی زنان جنوب ایران را نشان میداد و عبارت «کوکتل بندری، تو چقدر نازی»، واکنشهای شدیدی به همراه داشت. این تبلیغ به دلیل استفاده از کلیشههای نژادی و فرهنگی و ارائۀ تصویری سطحی از فرهنگ جنوب ایران، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بسیاری از مخاطبان آن را توهینآمیز و نامناسب دانستند. این مثال نشان میدهد که استفادۀ نادرست از نمادهای فرهنگی در تبلیغات میتواند به واکنشهای منفی و آسیب به تصویر برند منجر شود.
۴. تبلیغ بیمیتو
یکی دیگر از نمونههای جنجالی، تبلیغ شرکت بیمیتو بود که در آن یک زن و مرد پس از تصادف، با لحن و دیالوگهایی که بسیار زننده، نامناسب و جنسیتزده بود، دربارۀ استفاده از اپلیکیشن بیمیتو صحبت میکردند. این تبلیغ با جملهی «بِکَنم یا نه؟» و پاسخهای بعدی، واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت. مخاطبان این تبلیغ را به دلیل ادبیات زننده و استفاده از لحن جنسیتزده محکوم کردند. نتیجۀ این واکنشها نشان داد که استفاده از طنز یا لحن غیررسمی در تبلیغات باید با دقت و شناخت عمیق از حساسیتهای اجتماعی انجام شود.
۵. همکاری اسنپفود با «رادیو قرمز»
در نمونهای دیگر، همکاری اسنپفود با «رادیو قرمز» و انتشار یک اپیزود صوتی که دارای ادبیات نامناسب و زشت بود، با واکنش شدید مخاطبان مواجه شد. این مسئله منجر به عذرخواهی اسنپفود و قطع همکاری با این برنامه شد. این مثال نشان میدهد که برندها باید در انتخاب همکاران و شرکای محتوایی خود دقت کنند و از محتوایی که با ارزشها و هویت برند همخوانی ندارد، اجتناب کنند.
در سالهای اخیر، تبلیغات جنجالی متعددی در ایران منتشر شدهاند که واکنشهای گستردهای را برانگیختهاند. بهعنوان مثال، تبلیغ «فقط مال پگاه صورتیه» با استفاده از رنگ صورتی و پیامهای دوپهلو، بحثهای زیادی را در پی داشت.
درسهایی برای بازاریابان و برندها
یکی از مهمترین اصولی که برندها باید در تمام فعالیتهای تبلیغاتی خود رعایت کنند، همخوانی تبلیغات با هویت و ارزشهای برند است. هر کمپین تبلیغاتی باید بهگونهای طراحی شود که با شخصیت برند همخوانی داشته باشد و پیامی منطبق با ارزشها و اهداف اصلی برند به مخاطبان منتقل کند. تبلیغاتی که از هویت برند فاصله میگیرند، میتوانند بهسرعت اعتماد مخاطبان را کاهش داده و تصویر برند را مخدوش کنند.
یکی دیگر از نکات مهم در بازاریابی، توجه به حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی است. برندها باید از محتوایی که کلیشههای جنسیتی، نژادی یا فرهنگی را تکرار میکند و یا میتواند به گروهی از افراد توهین کند، اجتناب کنند. محتوای تبلیغاتی باید فراگیر و متنوع باشد تا همۀ مخاطبان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و حس احترام و درک متقابل در آن نمایان باشد.
مرور نمونههای موفق و ناموفق تبلیغاتی نشان میدهد که هر تبلیغی، چه خلاقانه و چه جنجالی، باید با دقت و حساسیت طراحی شود تا تأثیر مثبت و ماندگاری در ذهن مخاطب ایجاد کند. حفظ یکپارچگی برند، پایبندی به ارزشها و درک عمیق از حساسیتهای جامعه از اصولی است که هر برند باید در تمام مراحل تبلیغاتی خود رعایت کند.
در نهایت، متحصصان ارتباطات و بازاریابان باید با نگاه محتاطانه و خلاقانه به طراحی تبلیغات بپردازند و به تعهد به استانداردهای اخلاقی توجه ویژهای داشته باشند. استفاده از ابزارهای تحلیل و بازخورد از مخاطبان میتواند به ارتقای کیفی تبلیغات و افزایش اعتماد عمومی کمک کند. تبلیغات ابزاری برای افزایش فروش و همچنین وسیلهای برای تقویت تصویر و هویت برند است و باید با مسئولیتپذیری و دقت بالا اجرا شود.
منبع خبر:
مصور
/ تبلیغ جنجالی تپسیفود: درسهایی از اشتباهات و موفقیتها در بازاریابی
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.