مشکل صدا و سیما / چرا صداوسیما با وجود چنین بودجه ای همچنان زیان آور است؟ چه تغییراتی باید در ساختار مدیریتی یا اقتصادی ایجاد شود و چگونه میتوان به بهبود عملکرد مالی صداوسیما کمک کرد؟ مهرداد خدیر، روزنامه نگار و دکترای علوم ارتباطات مشکل اصلی صدا و سیما را نه در میزان بودجه بلکه در نوع عملکرد آن می داند و می گوید: مشکل اصلی ناشی از سیاستهای اتخاذ شده توسط صدا و سیما و انحصاری بودن آن است؛ زیرا اگر این سازمان بتواند بودجه خود را به شکل مؤثرتری صرف کند، احتمالاً انتقادات کمتری متوجه آن خواهد شد. کما اینکه مردم نسبت به افزایش بودجه سایر سازمانها چندان معترض نیستند.
مهرداد خدیر، روزنامه نگار و دکترای علوم ارتباطات با اشاره به بودجه تعیین شده برای صداوسیما برای سال آینده، به شفقنا رسانه می گوید: افزایش بودجه سازمان صدا و سیما، در صورتی که به صورت رقابتی انجام شود و محصولات آن مورد پذیرش اکثریت مردم قرار گیرد و همچنین با اصول آزادی بیان و نشر افکار که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین شده است، همخوانی داشته باشد، لزوماً امری منفی تلقی نمیشود. لازم به ذکر است که نمیتوان به یک نهاد فرهنگی صرفاً از منظر سود و زیان اقتصادی نگریست.
او ادامه می دهد: با این حال، مشکلی که در این زمینه وجود دارد، این است که سازمان صدا و سیما به جای برونسپاری، توجه به افکار عمومی و تولید محتوای مورد قبول مردم، به انحصار روی آورده و ساختار خود را به طور مداوم فربهتر کرده است. برخی از کارکنان این سازمان نیز گفته میشود که اساساً در خدمت اهداف صدا و سیما نیستند. با اتخاذ چنین سیاستهایی، این سازمان به نقطهای رسیده است که زیانهای اقتصادی خود را با افزایش بودجه جبران میکند. توجیه آنها نیز این است که در یک جنگ فرهنگی قرار داریم و رسانههای متعدد بینالمللی و فارسیزبان علیه جمهوری اسلامی ایران موضعگیری میکنند؛ بنابراین تقویت صدا و سیما ضروری است. این ادعا نادرست نیست و واقعیتهای جهانی نیز همین را نشان میدهد؛ اما آیا افزایش بودجه به تنهایی میتواند راهگشا باشد؟ انتقاد اصلی ما متوجه بودجه صدا و سیما نیست؛ چراکه این سازمان نزدیک به ۴۰ هزار کارمند دارد که اگر در اینجا مشغول نباشند، از دولت حقوق دریافت میکنند. با توجه به افزایش قیمت دلار، نمیتوان انتظار داشت حقوق شهروندان را بسیار بالا تصور کنیم.
خدیر مشکل اصلی صدا و سیما را نه در میزان بودجه بلکه در نوع عملکرد آن می داند و می گوید: صدا و سیما رسانهای است که مردم تقریباً بدون هزینه استفاده میکنند. هرچند در برخی قبوض هزینههایی پرداخت میشود، اما نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر، این رسانه یک وسیله سرگرمی رایگان و ارزان محسوب میشود. مشکل اصلی ناشی از سیاستهای اتخاذ شده توسط صدا و سیما و انحصاری بودن آن است؛ زیرا اگر این سازمان بتواند بودجه خود را به شکل مؤثرتری صرف کند، احتمالاً انتقادات کمتری متوجه آن خواهد شد. کما اینکه مردم نسبت به افزایش بودجه سایر سازمانها چندان معترض نیستند.
با این اوصاف چه تغییراتی باید در ساختار مدیریتی یا اقتصادی صداوسیما ایجاد شود؟ این دکترای علوم ارتباطات پاسخ می دهد: به طور کلی، سازمان صدا و سیما با چندین سوء تفاهم مواجه است. نخستین سوء تفاهم این است که این سازمان خود را از هرگونه قانون و نظارت عاری میداند و بر این باور است که هیچ قانونی بر آن حاکم نیست. در حالی که طبق اصل ۱۷۵ قانون اساسی، ترتیب اداره صدا و سیما باید به موجب قانون تعیین شود. هرگاه مجلس شورای اسلامی تلاش کرده است تا قانونی را مشخص کند یا نظارت واقعی بر صدا و سیما اعمال نماید، این سازمان با استناد به نظریه تفسیری شورای نگهبان، طفره رفته و ادعا کرده است که از آنجا که رئیس صدا و سیما توسط رهبری منصوب میشود، تمامی تدابیر و سیاستهای آن نیز باید تحت نظر رهبری باشد و دیگران نباید در این امر دخالت کنند.
او توضیح می دهد: شایان ذکر است رهبری تصریح کردهاند که در مواردی مانند قوه قضائیه و صدا و سیما، اگرچه رئیس آنها توسط رهبری منصوب میشود، اما این امر الزاماً به معنای آن نیست که تمامی مدیریتها و سیاستگذاریها نیز باید تحت نظر رهبری باشد. با وجود این، سازمان صدا و سیما به گونهای عمل کرده است که خود را تافتهای جدا بافته تصور میکند و از پذیرش هرگونه نظارت امتناع ورزیده است. در حالی که طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، صدا و سیما زیرمجموعه مالکیت عمومی تعریف شده و در اختیار دولت قرار دارد، اما این سازمان به دلیل اختصاص یک فصل و یک اصل جداگانه برای خود، خود را مستقل از سایر نهادها میداند.
خدیر تاکید می کند: اگر ما مجلسی داشته باشیم که با مشارکت حداکثری مردم انتخاب شده باشد و نمایندگان قانونی را طبق اصل ۱۷۵ تصویب کنند تا بخشی از فعالیتهای صدا و سیما سبکتر شده یا برونسپاری گردد، آنگاه امکان چابکتر شدن این سازمان فراهم خواهد شد. در چنین شرایطی تعداد مخاطبان افزایش یافته، درآمدهای حاصل از آگهی بیشتر خواهد شد و صداوسیما قادر خواهد بود از امکانات دیگران بهرهبرداری کند. به عبارت دیگر، اگر صداوسیما بخواهد به نحو صحیح عمل کند، میتواند مواضع رسمی رهبری، رئیسجمهور و سایر مقامات را در یک شبکه رسمی منعکس کند؛ همچنین چند شبکه برای فعالیتهای خاص خود اختصاص دهد و سایر شبکهها را برونسپاری نماید. به عنوان مثال، برای شبکه ورزش میتواند قراردادهایی با فدراسیونهای مربوطه منعقد کند.
این دکترای علوم ارتباطات با اشاره به حجم بالای پرسنل صداوسیما می گوید: در حال حاضر سازمان صداوسیما حدود ۴۰ هزار کارمند، کارشناس و مدیر دارد که هزینههای متنوعی را تحمیل میکند؛ در حالی که محتوای تولیدی عمدتاً از خارج تأمین میشود و نقش پرسنل داخلی در تولید محتوا کاهش یافته است. تمامی این عوامل منجر به افزایش هزینهها شده است تا جایی که این سازمان به یک نهاد زیانده تبدیل گردیده است؛ به طوری که هر ساله برای جبران خسارات خود ناچار به استفاده از بودجه عمومی کشور میشود.
او در پاسخ به سوالی درباره نقش رقابت با رسانههای خصوصی و دیجیتال در زیاندهی صداوسیما می گوید: در روزهای اخیر، موضوع شکایت یکی از سازمانهای زیر نظر صدا و سیما علیه یکی از سریالهای شبکه نمایش خانگی مطرح شده است. نکته جالب توجه این است که نظارت بر شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما سپرده شده است، در حالی که این سازمان خود به عنوان رقیب محسوب میشود و از نظارت بیرونی پرهیز میکند و انحصار حداکثری را برای خود قائل است. با این حال، واقعیتهای جهان معاصر به ناچار بر صدا و سیما تأثیر میگذارد. اگر ما یک رادیو و تلویزیون خصوصی داشتیم، همچنان در رقابت با رسانههای دیجیتال و عرصههای نوین ارتباطی دچار چالش بودیم چه برسد به الان.
خدیر ادامه می دهد: سالها پیش، بیل گیتس پیشبینی کرده بود که تلویزیون به تدریج به عنوان عضوی از خانواده حذف خواهد شد. کافی است از نسل امروز بپرسیم که چقدر مخاطب برنامههای صدا و سیما هستند؛ اگر نظرسنجی انجام دهید، متوجه خواهید شد که هرچه سن پایینتر باشد، میزان مخاطبان صدا و سیما کمتر خواهد بود. با ادامه این روند، در سالهای آینده شاهد شکاف بیشتری خواهیم بود. طبیعی است که نسل جدید علایق خود را در وسایل ارتباط جمعی دیگری جستجو میکند.
او تاکید می کند: به نظر من، حتی اگر صدا و سیمای کنونی دست به اصلاحات بزند، باز هم نخواهد توانست همه مخاطبان را جذب کند؛ چه برسد به عملکرد فعلیاش که ایدهها و محتوایش ارتباطی با سلایق اکثریت مردم ندارد. گویی این سازمان تنها برای ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت ایران احساس وظیفه میکند تا آنها را از لحاظ فکری و جنبههای دیگر تغذیه کند.
با این اوصاف چگونه میتوان به بهبود عملکرد مالی صداوسیما کمک کرد؟ این روزنامه نگار و پژوهشگر پاسخ می دهد: مدل کسبوکار کنونی آن چندان نامناسب نیست؛ زیرا هم از بودجه عمومی ارتزاق میکند، هم با انحصاری که دارد آگهی جذب میکند و هم از سازمانها و دستگاههای دولتی برای تبلیغ هزینه دریافت مینماید. مشکل اصلی صدا و سیما در واقع مشکل مخاطب است. در کشورهای دیگر برای رفع این مشکل چه اقداماتی انجام میدهند؟ در بسیاری از این کشورها، یک کانال رسمی برای ارتباطات دولت وجود دارد که به عنوان بستر اصلی سیاستگذاری و اطلاعرسانی عمل میکند و کانالهای دیگری نیز وجود دارند که خودشان دخلوخرج میکنند.
خدیر یادآور می شود: یکی از نکات قابل توجه در سازمان صدا و سیما، حذف مجریان و چهرههای محبوب پس از دستیابی به شهرت است. این امر به نوعی نشاندهنده یک خودزنی است که میتواند منجر به کاهش مخاطبان شود. بنابراین، صدا و سیما میتواند در صورت جذب مخاطب بیشتر و همچنین کاهش بار مالی خود، به سودآوری دست یابد. هر سازمان رسانهای دارای ظرفیت خاصی است و اگر بیش از حد ظرفیت خود نیرو جذب کند، ممکن است به ضد خود تبدیل شود. به همین دلیل، ضروری است که صدا و سیما با اتخاذ رویکردهای مناسب در جذب مخاطب و مدیریت منابع انسانی خود، بتواند جایگاه مؤثری در عرصه رسانهای کشور پیدا کند.
منبع خبر:
شفقنا
/ خدیر: مشکل اصلی صدا و سیما نه در میزان بودجه بلکه در نوع
عملکرد آن است
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.