نارضایتی رسانه ها / روابطعمومی و رسانهها در حالت ایدهآل یک رابطهٔ همزیستی و همکاری دارند. اما در عمل، برخی عادات و رویههای نادرست در صنعت روابطعمومی باعث نارضایتی شدید خبرنگاران و رسانهها شده است. خبرنگاران به دفعات در شبکههای اجتماعی و گزارشهای مختلف گلایه کردهاند که شیوهٔ کار برخی روابطعمومیها کمکی به اطلاعرسانی مؤثر نمیکند و حتی به روابط آسیب میزند.
در این یادداشت، رایجترین عادات بد روابطعمومیها که مورد انتقاد رسانهها قرار گرفته است را بررسی میکنیم. همچنین ریشههای شکلگیری این عادات در صنعت روابطعمومی را تحلیل کرده و واکنش خبرنگاران و تأثیر این رفتارها بر اعتماد و تعامل متقابل را مرور میکنیم.
ارسال خبرهای بیربط و عدم شناخت مخاطب رسانه
یکی از پرتکرارترین شکایتهای خبرنگاران از روابطعمومیها، دریافت انبوهی از خبرها و اطلاعیههایی است که هیچ ارتباطی به حوزهٔ تخصصی یا رسانهٔ آنها ندارد. بسیاری از روابطعمومیها بدون تحقیق کافی، خبرنامهها و بیانیههای خود را به فهرست بلندبالایی از خبرنگاران ارسال میکنند؛ روشی که به spray and pray (پخش کن و دعا کن) مشهور شده است. نتیجه آن است که صندوق ایمیل خبرنگاران مملو از ایمیلهای غیرمرتبط میشود.
بر اساس یک مطالعه، ۷۳٪ از خبرنگاران دلیل اصلی رد یک پیشنهاد تولید خبر (pitch) را «مرتبط نبودن آن با حوزۀ تحت پوشششان» اعلام کردهاند. در مقابل، بسیاری از کارگزاران روابطعمومی اهمیت این تناسب را دستکم میگیرند و تنها ۳۷٪ از آنها معتقدند مرتبط بودن موضوع، مهمترین عامل در پذیرش یک خبر است. این اختلاف دیدگاه نشان میدهد چرا خبرنگاران احساس میکنند که صدای آنها شنیده نمیشود.
به گفتهٔ کریس اندرسون (سردبیر اسبق مجلۀ Wired):
«تنها دو نوع ایمیل میخواهم دریافت کنم؛ یا از طرف افرادی که میشناسم، یا از سوی کسانی که وقت گذاشتهاند علایق مرا دریابند و یادداشتی متناسب با آن برایم تنظیم کنند».
اندرسون در اقدامی جنجالی فهرستی از آدرسهای ایمیل روابطعمومیهای مزاحم را که بلاک کرده بود، به طور عمومی منتشر کرد تا هشدار دهد که عدم تحقیق و ارسال کورکورانۀ خبر برای او قابل تحمل نیست. این نمونه نشان میدهد چگونه خبرنگاران در برابر ایمیلهای بیربط واکنش شدید نشان میدهند.
ریشۀ مشکل: علت رواج این عادت را میتوان در فشارهای صنعت روابطعمومی و امکاناتی که فناوری به ما داده است، جستوجو کرد. امروز بانکهای اطلاعاتی خبرنگاران و ابزارهای ارسال انبوه ایمیل بهراحتی در دسترس هستند و برخی روابطعمومیها تصور میکنند با ارسال یک پیام به صدها خبرنگار، شانس بیشتری برای پوشش خبری دارند. این روش که حاصل رویکرد کمّی بهجای کیفی است، ممکن است در کوتاهمدت گاهی منجر به انتشار خبر شود، اما در بلندمدت اعتماد رسانهها را از بین میبرد. حتّی شرکتهای بزرگ مشاورۀ روابطعمومی و ارتباطات نیز گاهی مرتکب این اشتباه میشوند. بنابراین مشکل صرفاً ناشی از تازهکار بودن نیست، بلکه یک رویهٔ نسبتاً مرسوم در صنعت روابطعمومی است که به دلیل سهلانگاری و اتکا به میانبرهای فناورانه شکل گرفته است.
واکنش رسانهها: خبرنگاران در برابر این سیل ایمیلهای نامرتبط، رویکردهای مختلفی اتخاذ کردهاند که اغلب نشاندهندهٔ نارضایتی عمیق آنهاست. بسیاری از خبرنگاران به محض مشاهدهٔ یک ایمیل غیرمرتبط، آن را نادیده گرفته یا حذف میکنند. طبق آمار، نزدیک به نیمی از خبرنگاران (حدود ۴۹٪) گفتهاند که به ندرت یا هرگز به پیشنهادهای خبری دریافتی پاسخ نمیدهند. در واقع نرخ پاسخدهی به ایمیلهای روابطعمومی بسیار ناچیز و حدود ۳٪ است، به این معنی که ۹۷٪ تلاشهای روابطعمومیها بیپاسخ میماند.
حتی اگر از روشهای ایمیل برای ارسال خبر و محتوا به رسانهها و خبرنگاران استفاده نمیکنید، باید بدانید که روشهای جایگزین مانند ارسال مستقیم پیام در پیامرسانها، تماسهای تلفنی مکرر یا ارسال پیامکهای واتساپی نیز میتواند برای رسانهها و روزنامهنگاران خستهکننده و مزاحم باشد. این شیوهها یادآور پیامکهای تبلیغاتی بیپایانی است که روزانه دریافت میکنیم؛ پیامکهایی که حداقل گزینهای برای لغو اشتراک دارند و با ارسال عدد «۱۱» میتوان از شرشان خلاص شد، اما خبرنگاران هیچ گزینهای برای لغو این نوع ارتباطات اجباری ندارند. در واقع، وقتی روابطعمومیها بدون اجازه یا شناخت کافی، خبرهای خود را در هر کانال ارتباطی ممکن ارسال میکنند، نهتنها موجب دلزدگی خبرنگاران میشوند، بلکه احتمال دیده شدن و پوشش خبری واقعی را نیز کاهش میدهند.
خبرهای بیارزش در لباس «خبر فوری»
یکی دیگر از عادات ناپسند برخی روابطعمومیها از دید خبرنگاران، بزرگنمایی و خبرسازی اغراقآمیز دربارهٔ موضوعاتی است که ارزش خبری چندانی ندارند. برای مثال، روابطعمومی یک شرکت تجاری ممکن است عقد یک قرارداد معمولی را با تیتر «خبر فوری» اعلام کند، درحالیکه از نظر ژورنالیستی این رویداد اهمیت خاصی برای عموم ندارد. خبرنگاران از این رویکرد گلایه دارند که چنین ایمیلها و بیانیههایی وقت آنها را تلف کرده و مفهوم «خبر فوری» را لوث میکند.
به گفتهٔ یک خبرنگار حوزهٔ مالی، «اگر قراردادی به سرانجام برسد، خبر فوری محسوب نمیشود؛ خبر واقعی زمانی است که معاملهای بهخاطر عدم تأیید رگولاتوری به هم بخورد. اصطلاح خبر فوری را خبرنگاران به کار میبرند، نه روابطعمومیها».
این گونه انتقادها نشان میدهد که خبرنگاران حساسیت ویژهای روی درست بهکاربردن مفاهیم خبری دارند و از تصاحب این عبارات توسط روابطعمومیها ناراضیاند.
ریشههای مشکل: چرا روابطعمومیها دست به چنین اغراقهایی میزنند؟ دلایل مختلفی میتوان برشمرد. از یک سو، نگاه درونی سازمانها است که هر رخداد کوچکی را بزرگ میبینند. تیم روابطعمومی که ماهها درگیر آمادهسازی یک رویداد یا قرارداد بوده، طبیعتاً آن را بسیار مهم احساس میکند و همین باعث میشود در ارائهٔ خبر دچار بزرگنمایی شود.
از سوی دیگر، فشار مدیران و ذینفعان سازمان برای دیدهشدن در رسانهها عامل مؤثری است؛ روابطعمومیها گاه مجبورند حتی برای رویدادهای کماهمیت هم پوشش خبری بگیرند و ناچار با پررنگکردن آن خبر سعی در جلب توجه رسانهها دارند. فرهنگ نادرست «هر چه بیشتر، بهتر» در انتشار اخبار سازمانی نیز نقش دارد؛ برخی سازمانها بهجای تمرکز بر کیفیت و اهمیت پیام، صرفاً میخواهند تعداد اخبار منتشره را بالا ببرند. نتیجهٔ این رویکرد، رواج زبان تبلیغاتی و اغراق در بیانیههای خبری است.
واکنش رسانهها: این رفتار به وضوح بر اعتماد خبرنگاران تأثیر منفی گذاشته است. خبرنگاری که چندین بار اخبار بهظاهر «مهمی» دریافت کند که در واقع اهمیتی ندارند، به تدریج اعتماد خود را نسبت به اطلاعیههای آن منبع از دست میدهد. برخی از آنها دیگر به ایمیلهای برخی از کارشناسان روابطعمومی مشخصی حتی نگاه هم نمیکنند چون میدانند احتمالاً چیزی جز مطالب تبلیغاتی نیست.
پیگیریهای مکرر و تماسهای آزاردهنده
پیگیری بعد از ارسال خبر اگر با آداب درست انجام نشود، میتواند از دید خبرنگاران به مرز مزاحمت برسد. بسیاری از خبرنگاران گلایه دارند که برخی مسئولان روابطعمومی پس از ارسال یک خبر، بارها تماس میگیرند یا پیامهای پیاپی با مضمون «آیا پیام مرا دریافت کردید؟» یا حتی عناوین تحریکآمیزی مثل «لطفاً حتماً بخوانید» یا «!!PLEASE READ» میفرستند.
ریشههای مشکل: علت این پیگیریهای افراطی را میتوان ترکیبی از اشتیاق بیش از حد و فشار کاری دانست. از یک سو، روابطعمومیها وظیفه دارند مطمئن شوند پیامشان به دست خبرنگار رسیده و دیده شده است. سکوت خبرنگار ممکن است به معنای ندیدن ایمیل تلقی شود و کارشناس روابطعمومی برای اطمینان، دوباره دست به کار میشود. همچنین برخی روابطعمومیهای کمتجربه تصور میکنند اصرار نشانهٔ پشتکار است و ممکن است خبرنگار را راضی کند به موضوع آنها بپردازد. آموزشهای نادرست یا وجود KPIهایی (شاخصهای عملکرد) که بر تعداد تماسها و پیگیریها تأکید دارند نیز میتواند نقش داشته باشد.
واکنش رسانهها: خبرنگاران معمولاً در برابر پیگیریهای بیش از حد مقاومت نشان میدهند و حتی ممکن است واکنش تندی بروز دهند. برخی از آنها صراحتاً به روابطعمومیها گفتهاند که این میزان اصرار نتیجهٔ عکس دارد. بسیاری ترجیح میدهند خودشان در زمان مناسب پاسخ دهند یا اگر علاقهمند نبودند، سکوتشان علامت عدم تمایل است.
سوءاستفاده از امتیاز «امبارگو» و محرمانگی
امبارگو (تعلیق انتشار خبر تا زمان معین) یک ابزار حرفهای برای هماهنگی اعلام اخبار مهم است، اما استفادهٔ نادرست از آن میتواند خشم رسانهها را برانگیزد. برخی روابطعمومیها تقریباً برای هر خبر کوچکی که ارسال میکنند امبارگو میگذارند و انتشار محرمانگی و تعلیق انتشار دارند. حتی در مواردی پا را فراتر گذاشته، از خبرنگار میخواهند توافقنامۀ عدم افشا (NDA) امضا کند تا خبر را دریافت کند. چنین رویکردهایی از دید خبرنگاران غیرحرفهای و توهینآمیز است.
ریشههای مشکل: چرا روابطعمومیها تا این حد به امبارگو متوسل میشوند؟ در حالت ایدهآل، امبارگو برای اخبار بسیار مهم استفاده میشود تا رسانهها زمان کافی برای آمادهسازی گزارش داشته باشند و همه به شکل منصفانهای همزمان آن را منتشر کنند. اما در عمل، برخی روابطعمومیها برای ایجاد حس اهمیت کاذب یا کنترل کامل بر انتشار خبر، تقریباً روی هر چیزی امبارگو میگذارند. این کار ممکن است از عدم درک تفاوت اخبار واجد ارزش عمومی با اخبار عادی ناشی شود یا تلاش برای راضی نگه داشتن مدیران سازمان که دوست دارند انتشار خبر را تحت کنترل داشته باشند. همچنین رقابتی شدن رسانهها سبب شده برخی روابطعمومیها بهجای پیشنهاد خبر انحصاری به یک رسانه (که میتواند برای هر دو طرف مفید باشد)، به شیوۀ امبارگوی همگانی روی آورند تا خیالشان راحت باشد خبری زودتر از موعد درز نمیکند. در نهایت، نبود اعتماد کافی میان برخی روابطعمومیها و خبرنگاران نیز دلیل دیگر است؛ روابطعمومی شاید نگران باشد خبرنگار بدون اجازه خبر را منتشر کند، لذا سعی میکند با ابزارهای حقوقی (مثل NDA) خود را مصون کند. این رویکرد هرچند از منظر روابطعمومی محافظهکارانه است، اما از دید خبرنگار تعرض به استقلال حرفهای او محسوب میشود.
واکنش رسانهها: نتیجهٔ این سوءاستفاده، دلزدگی خبرنگاران از مکانیزم امبارگو بوده است. بسیاری از خبرنگاران اکنون به محض دیدن امبارگو و تعلیق انتشار خبر، حس منفی پیدا میکنند و شاید آن را عقب بیندازند یا نخوانند. تعدادی از رسانهها نیز سیاست گذاشتهاند که خبرهای امبارگوشده را تنها در صورتی پوشش دهند که واقعاً ارزشمند باشند؛ در غیر این صورت، ترجیح میدهند منتظر بمانند تا خبر به طور عمومی اعلام شود یا اصلاً آن را منتشر نکنند. بدین ترتیب، افراط در اعمال امبارگو نتیجهای عکس برای روابطعمومیها داشته است. حتی مواردی بوده که یک خبر آنقدرها مهم نبوده و یکی از رسانهها قبل از موعد آن را شکسته است؛ این کار از دید دیگر خبرنگاران به معنای پایان امبارگوست و باقی رسانهها نیز دلیلی نمیبینند منتظر بمانند. در نتیجه، روابطعمومی مذکور هم پوشش خبری گسترده را از دست میدهد و هم اعتبارش نزد خبرنگاران لطمه میخورد.
اشتباهات نگارشی، کپیپیست و ارائۀ ناقص اطلاعات
بیدقتی در تهیه و ارسال محتوا نیز از جمله موارد آزاردهنده برای رسانههاست. غلطهای املایی و تایپی، جملات کپیپیستشده و ناقص، یا ضمیمهکردن فایلهای عظیم غیرضروری در ایمیلهای روابطعمومی، از نشانههای ناکارآمدی و غیرحرفهای بودن است که خبرنگاران به شدت نسبت به آن حساساند. اقداماتی اینچنینی – مانند خطاب قرار دادن اشتباه نام خبرنگار یا ارجاع به رسانهٔ غلط – نهتنها باعث بیاعتبار شدن آن پیام میشود، بلکه نوعی بیاحترامی تلقی شده و شانس هرگونه همکاری را از بین میبرد.
علاوه بر این، ناقص بودن اطلاعات ارائهشده نیز مشکلساز است. گاهی روابطعمومیها در اطلاعیۀ خود به همهٔ جزئیات ضروری (مانند زمان، مکان، آمارهای پشتوانه یا اطلاعات تماس سخنگو) اشاره نمیکنند. خبرنگار وقتی برای تکمیل اطلاعات مجبور شود چند بار تماس بگیرد یا دنبال جزئیات بدود، این روند را اتلاف وقت دانسته و در دفعات بعد ممکن است اصلاً به آن رسانهٔ سازمانی توجهی نکند. ضمیمه کردن فایلهای حجیم (مثلاً تصاویر با کیفیت چاپ یا فایلهای PDF غیرمتن) نیز موجب نارضایتی است، چراکه باز کردن و دانلود آنها وقتگیر بوده و گاهی توسط فیلترهای ایمیل بهعنوان اسپم علامتگذاری میشود.
ریشههای مشکل: این قبیل اشتباهها اغلب ناشی از ضعف آموزشی یا فشار کاری بالا در روابطعمومیهاست. کارشناسان روابطعمومی که آموزش کافی در نگارش و خوانش دقیق ندیده باشند، ممکن است متنی پر از اشکال را برای رسانهها بفرستند. همچنین در محیطهای کاری پرفشار، روابطعمومیها برای سرعتبخشیدن به کار ممکن است از الگوهای آماده استفاده کنند و عجله موجب شود جزئیات را ویرایش نکنند. ساختار سازمانی نیز بیتأثیر نیست؛ اگر کنترل کیفی (ویرایش نهایی) روی خروجی روابطعمومی وجود نداشته باشد، احتمال بروز چنین خطاهایی افزایش مییابد. ضمیمه کردن فایلهای حجیم نیز شاید به این دلیل باشد که روابطعمومی میخواهد تمامی اقلام رسانهای را یکجا ارسال کند تا کار خبرنگار را سادهتر کند، اما نبود آگاهی از عملکرد فیلترهای اسپم و اولویت خبرنگاران (که غالباً ترجیح میدهند لینک دانلود یا تصاویر کمحجم دریافت کنند) باعث نتیجۀ معکوس میشود.
واکنش رسانهها: واکنش خبرنگاران در برابر بیدقتی و اطلاعات ناقص، عمدتاً با بیاعتنایی و تمسخر حرفهای همراه است. از منظر عملی، یک خبرنگار وقتی پیامی پر از غلط یا ناقص دریافت کند، در بهترین حالت وقت میگذارد و برای تکمیل اطلاعات با فرستنده تماس میگیرد؛ اما در بیشتر موارد، ترجیح میدهد قید آن خبر را بزند. در مقابل، روابطعمومیهایی که محتوای دقیق، کامل و عاری از اشتباه ارائه دهند شانس بسیار بیشتری برای جلب همکاری رسانه دارند. توصیهٔ خبرنگاران باتجربه این است که روابطعمومیها قبل از ارسال، چندین بار متن خود را بازبینی کرده و چکلیستی از اقلام اطلاعاتی موردنیاز خبرنگار (چه، که، کجا، کی و چرا) را تکمیل کنند. این کار ساده نشان احترام به وقت و نیازهای رسانه است و از نارضایتیها به میزان زیادی میکاهد.
نبود صداقت و وارونهنمایی حقایق
درحالیکه موارد بالا بیشتر به رویهها و مهارتهای روابطعمومی مربوط بود، مشکلی عمیقتر نیز در روابط برخی سازمانها با رسانهها دیده میشود: فقدان صداقت و شفافیت. هرچند اغلب متخصصان روابطعمومی به اصول اخلاقی پایبندند، اما خبرنگاران مواردی را گزارش کردهاند که در آن واحدهای روابطعمومی عمداً اطلاعات نادرست ارائه داده یا واقعیتها را کتمان کردهاند.
چنین رفتاری شدیدترین نوع نارضایتی و بیاعتمادی را در رسانهها بهوجود میآورد. بهعنوان نمونه، گزارشی که در مادرجُونز منتشر شد نشان داد تعدادی از خبرنگاران بزرگ حوزۀ فناوری، تیم روابطعمومی آمازون را «جزو فریبکارترین و غیرصادقترین تیمهای ارتباطی» توصیف کردهاند.
ریشههای مشکل: ریشهٔ چنین رفتارهایی را باید در فشار سازمانها برای کنترل روایتها جستوجو کرد. وظیفهٔ ذاتی روابطعمومی دفاع از تصویر سازمان است و گاهی این وسوسه پیش میآید که برای حفاظت از شهرت شرکت، واقعیت ناخوشایندی کتمان یا تحریف شود. در فرهنگ برخی سازمانها ممکن است تصور شود «هدف، وسیله را توجیه میکند» و اگر برای جلوگیری از یک خبر منفی نیاز به ارائۀ اطلاعات گمراهکننده به خبرنگار باشد، ایرادی ندارد.
همچنین برخی روابطعمومیها نقش خود را «سپر سازمان در برابر رسانهها» میبینند نه پل ارتباطی با افکار عمومی. این نگرش منجر به پنهانکاری، پاسخهای سربسته یا حتی ارائۀ آمار و اطلاعات خلاف واقع میشود. بیتردید چنین رویهای در کوتاهمدت شاید از فشار خبری بکاهد، اما در بلندمدت بزرگترین سرمایهٔ روابطعمومی یعنی اعتماد را از بین میبرد. جالب اینکه بسیاری از سازمانها متوجه نیستند خبرنگاران منابع متعدد و مستقلی دارند و دیر یا زود حقیقت آشکار خواهد شد؛ در آن هنگام، لطمهای که به اعتبار سازمان و روابطعمومیاش میخورد به مراتب بیش از انتشار صادقانهٔ آن خبر است.
واکنش رسانهها: وقتی خبرنگاران متوجه عدم صداقت یک روابطعمومی یا سازمان میشوند، اعتمادشان برای همیشه سلب میشود و رابطهشان کاملاً تیره میگردد. در مورد آمازون که اشاره شد، خبرنگاران پس از چندین تجربهٔ دروغگویی، اکنون با دید تردید به هرگونه ادعای رسمی آن شرکت مینگرند. حتی ممکن است خبرنگاران در گزارشهای بعدی صراحتاً به سابقهٔ عدم صداقت روابطعمومیِ آن مجموعه اشاره کنند و دیدگاه منفی خود را به مخاطبان منتقل کنند. این یعنی لطمه به وجههٔ عمومی سازمان در چشم مردم، چیزی که روابطعمومی دقیقاً برای حفاظت از آن تلاش میکرد!
به طور کلی، روابطعمومیای که به دادن اطلاعات غلط مشهور شود، از سوی رسانهها طرد خواهد شد؛ خبرنگاران دیگر برای دریافت حقیقت به آن اتکا نکرده و مستقیماً سراغ منابع جایگزین (کارمندان ناراضی، اسناد افشاشده و غیره) میروند. چنین فضایی میتواند به شکلگیری رابطهای ستیزهجویانه بین رسانه و سازمان بینجامد که در آن هر خبر کوچک منفی با آبوتاب منتشر میشود، چون خبرنگار حس میکند وظیفه دارد حقیقت را علیرغم تلاشهای روابطعمومی افشا کند. بنابراین، نبود صداقت شاید بدترین «عادت بد» در روابطعمومی باشد که اثرات آن عمیق و گاه غیرقابل جبران است.
جمعبندی
عادات بدی که در اینجا برشمردیم – از ارسال ایمیلها و پیامهای انبوه بیهدف گرفته تا عدم صداقت در اطلاعرسانی – همگی به گونهای اعتماد و احترام متقابل میان روابطعمومیها و رسانهها را تضعیف میکنند. رسانهها بهعنوان پل ارتباطی با افکار عمومی، انتظار رفتار حرفهای، صادقانه و هوشمندانه از کارشناسان روابطعمومی دارند. هر کجا این انتظارات برآورده نشده، شاهد واکنش منفی و گلایهآمیز خبرنگاران بودهایم. متخصصان کارکشتۀ روابطعمومی و ارتباطات میگویند ما در صنعتی کار میکنیم که قرار است اعتبار بسازیم، پس اگر اعتبار خودمان را نزد رسانهها مخدوش کنیم، در واقع به رسالت خود خیانت کردهایم. بسیاری از متخصصان روابطعمومی معتقدند وقت آن رسیده که با نگاهی انتقادی به شیوههای خود بنگریم و آنها را اصلاح کنیم.
خبرنگاران نیز اذعان میکنند که روابطعمومی بخشی مهم از اکوسیستم اطلاعرسانی است و میتواند کمککننده باشد، به شرطی که این رابطه بر پایۀ احترام متقابل بنا شود. راه پیش رو، آموزش بهتر روابطعمومیها، تعریف معیارهای عملکرد کیفی بهجای کمّی (مثلاً سنجش میزان رضایت رسانهها بهجای فقط تعداد اخبار منتشرشده)، و تقویت گفتوگوی دوطرفه میان اصحاب رسانه و روابطعمومی است. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که سوءتفاهمها و نارضایتیهای فعلی کاهش یابد. در دنیای ارتباطی امروز، اعتماد یک سرمایۀ مشترک میان رسانه و روابطعمومی است؛ حفظ و تقویت این سرمایه به نفع هر دو طرف بوده و در نهایت به اطلاعرسانی صحیح به جامعه منجر خواهد شد.
منبع خبر:
مصور
/ عادات بد روابطعمومی که موجب نارضایتی رسانهها میشود
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.