مشکلات بازاریابی وابسته / یکی از دلایل اصلی شکست کمپینهای بازاریابی وابسته در اروپا، عدم شفافیت بین برندها و شرکتهای وابسته است. اگر برندها و افیلیتها نتوانند انتظارات خود را بهطور واضح تعریف کنند یا ارتباطات ضعیفی داشته باشند، ممکن است کمپین شکست بخورد. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵، کمپین بازاریابی وابسته Fitbit در بریتانیا با وجود گسترش گسترده و بررسیهای مطلوب، نتایج مورد انتظار را نداشت. علت این شکست، نظارت ناکافی بر پیوندهای وابسته و نداشتن مشوقهای کافی برای افیلیتها بود. همچنین، بسیاری از افیلیتها ماهیت وابسته تبلیغاتی خود را فاش نکردند که موجب کاهش اعتماد مصرفکنندگان شد.
درس آموخته شده: برندها باید شرایط برنامه وابسته را بهطور شفاف تعریف کنند و از ابزارهای ردیابی و ارتباطی برای حفظ شفافیت و اعتماد استفاده کنند.
مسئله دیگری که در کمپینهای بازاریابی وابسته به وجود میآید، عدم تعریف دقیق مخاطبان هدف است. زمانی که برندها و افیلیتها درک درستی از مخاطبان خود ندارند، ممکن است تبلیغاتی غیرمؤثر و نامربوط منتشر کنند. نمونهای از این مشکل را میتوان در کمپین بازاریابی وابسته دیکاتلون (Decathlon) در سال ۲۰۱۸ دید. این برند با همکاری با افیلیتهای مختلف از جمله وبلاگنویسان سلامت، ورزشکاران و علاقهمندان به فعالیتهای خارجی، نتوانست نتایج مطلوبی بهدست آورد، زیرا محصولات promoted شده با نیازهای واقعی مخاطبان همخوانی نداشت.
درس آموخته شده: برندها باید اطمینان حاصل کنند که افیلیتها با دقت انتخاب شدهاند و مخاطبان آنها با محصولات و خدمات برند هماهنگ است.
یکی دیگر از اشتباهات رایج در بازاریابی وابسته، اعتماد بیش از حد به افیلیتهای کمکیفیت است. بسیاری از برندها با افیلیتهایی که تعداد زیادی دنبالکننده دارند، همکاری میکنند، اما باید مراقب باشند که تنها بر تعداد دنبالکنندگان تکیه نکنند. لورئال (L’Oreal) یکی از برندهایی بود که در کمپینهای خود در اروپا بیش از حد به اینفلوئنسرها و افیلیتها با میلیونها فالوئر اعتماد کرد. این کمپین نتایج خوبی بهدست نیاورد، زیرا بسیاری از اینفلوئنسرها تنها فالوئرهای نسبتا کوچک و غیرمؤثر داشتند که قادر به ایجاد فروش واقعی نبودند.
درس آموخته شده: برندها باید علاوه بر تعداد فالوئرها، قابلیت تأثیرگذاری واقعی افیلیتها را بررسی کنند. معیارهایی مانند نرخ تعامل، نگرش مخاطب و تناسب با مخاطب هدف اهمیت بیشتری دارند.
ردیابی و تجزیه و تحلیل ضعیف نیز یکی از دلایل شکست در کمپینهای بازاریابی وابسته است. بسیاری از برندها به دلیل عدم پیادهسازی سیستمهای ردیابی مؤثر، قادر به تحلیل درست دادهها نیستند. در آلمان، برند زالاندو (Zalando) با مشکلات زیادی در ردیابی عملکرد افیلیتها روبهرو شد، زیرا لینکهای وابسته بهدرستی در پلتفرمها قرار نگرفتند. این مسئله باعث شد که نتایج گزارشها نادرست و سختی برای بهینهسازی کمپین ایجاد شود.
درس آموخته شده: برندها باید در زیرساختهای ردیابی و مدلهای تخصیص منابع سرمایهگذاری کنند تا عملکرد کمپینهای خود را بهطور دقیق اندازهگیری کنند.
در نهایت، ساختارهای انگیزشی که با اهداف کسبوکار همراستا نیستند میتوانند منجر به شکست کمپینها شوند. مثالهایی مانند کمپین The Body Shop در اسپانیا در سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که وقتی انگیزهها فقط بر اساس حجم فروش تعیین شوند، ممکن است باعث فروشهای یکبار مصرف شوند و نتایج بلندمدت مطلوب بهدست نیاید.
درس آموخته شده: برندها باید ساختارهای انگیزشی خود را بهطور استراتژیک طراحی کنند تا نهتنها فروش را افزایش دهند، بلکه مشتریان باارزش و پایدار جذب کنند.
عدم تطبیق با بازارهای محلی نیز از مشکلات دیگر در کمپینهای بازاریابی وابسته است. برندها باید استراتژیهای خود را برای هر بازار خاص تنظیم کنند. برای مثال، کمپین نایکی (Nike) در ایتالیا برای کفشهای دویدن موفق نبود، زیرا بسیاری از ایتالیاییها به دویدن علاقهمند نبودند و به جای آن ترجیح میدادند به ورزشهایی مانند فوتبال یا دوچرخهسواری بپردازند.
درس آموخته شده: هنگام طراحی کمپینهای بازاریابی وابسته در کشورهای مختلف، برندها باید به تفاوتهای فرهنگی، رفتار مصرفکننده و عادات دیجیتال توجه کنند و استراتژیهای خود را برای هر بازار محلی سفارشیسازی کنند.
منبع خبر:
شارا
/ مشکلات بازاریابی وابسته: ۶ درس از کمپینهای شکست خورده در
اروپا
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.