امروزه شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای ویدئویی، کانالهای پیامرسان و رسانههای دیجیتال به عرصههایی تازه برای نبردهای شناختی و عملیات اقناعی تبدیل شدهاند. در چنین شرایطی، روابط عمومی نظامی باید فراتر از نقش اطلاعرسانی سنتی عمل کند و بهعنوان نهادی راهبردی در مدیریت ادراک عمومی، مقابله با عملیات روانی دشمن و شکلدهی به بازدارندگی رسانهای، نقشآفرینی مؤثری داشته باشد.
در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی به یکی از پرنفوذترین ابزارهای شکلدهی به افکار عمومی تبدیل شدهاند. ویژگیهایی همچون سرعت انتشار بالا، قدرت تأثیرگذاری عاطفی و قابلیت بسیج اجتماعی در شرایط بحرانی، جایگاه این فضاها را در معادلات امنیتی کشورها ارتقا داده است. بیتوجهی به حضور هدفمند و حرفهای در این پلتفرمها به معنای واگذاری میدان روایتسازی به جریانهای معاند است. در بحرانهای امنیتی یا درگیریهای نظامی، حتی چند دقیقه تأخیر در انتشار روایت رسمی میتواند شکافی عمیق در اعتماد عمومی ایجاد کند و زمینه را برای گسترش شایعات و تحریفهای رسانهای فراهم سازد.
بر همین اساس، رعایت اصل سرعت، دقت و انسجام در انتشار اطلاعات از سوی تبلیغات دفاعی نهادهای نظامی و امنیتی، یکی از ارکان کلیدی در ایجاد بازدارندگی غیرمستقیم محسوب میشود. اطلاعرسانی ناقص، تأخیر در ارائه پاسخ رسمی یا سکوت خبری، پیامدهایی همچون بیاعتمادی عمومی، تضعیف اقتدار نظامی و تقویت عملیات روانی دشمن را بهدنبال خواهد داشت. روابط عمومی نظامی باید با تکیه بر تحلیل دادههای رفتاری و پایش مداوم فضای عمومی، نهتنها در لحظه واکنش نشان دهد، بلکه پیشنگر و آیندهنگر نیز باشد و بتواند رخدادها را پیشبینی و مدیریت کند.
یکی از اولویتهای حیاتی در این مسیر، توانمندسازی نیروهای روابط عمومی در نهادهای نظامی است. بر اساس شیوه بازخورد های عملیاتی ماههای گذشته در بحران جنگ ایران و اسرائیل، احتمالا بخش قابلتوجهی از این نیروها تاکنون آموزشهای تخصصی مرتبط با تحولات روز رسانهای، از جمله سواد رسانهای پیشرفته، مهارتهای ارتباطات بحران، تحلیل افکار عمومی، تکنیکهای روایتسازی دیجیتال و آشنایی با الگوریتمهای شبکههای اجتماعی را دریافت نکردهاند. این کاستی در عصر نبردهای شناختی و جنگ نرم، تهدیدی برای انسجام و کارآمدی ارتباطی نیروهای مسلح بهشمار میآید. نیروهای روابط عمومی در نهادهای نظامی باید همچون افسران اطلاعات و عملیات، آموزشهای عمیق علمی و کاربردی در زمینههای نوین ارتباطی دریافت کنند و در میدان رسانهای با همان سطح از آمادگی و مهارت حضور داشته باشند که همرزمانشان در میدان رزمی دارند.
در کنار تربیت نیروی انسانی متخصص، ایجاد ساختار سازمانی دانشمحور و نهادمند در حوزه ارتباطات دفاعی یک ضرورت انکارناپذیر است. چنین ساختاری باید مسئولیت پایش مداوم فضای رسانهای داخلی و بینالمللی را بر عهده داشته باشد و در عین حال، به سامانههای هوشمند تحلیل داده، ابزارهای دقیق افکارسنجی بلادرنگ، و ظرفیتهای تولید محتوای چندرسانهای در سطح حرفهای مجهز شود. روابط عمومی در ساختار نظامی نباید صرفاً یک واحد اجرایی یا تشریفاتی تلقی شود، بلکه باید در جایگاه مرکزی برای فرماندهی ارتباطات و مدیریت افکار عمومی عمل کند.
در شرایط کنونی، روابط عمومی نظامی تنها نقش پاسخگویی به رسانهها یا پوشش خبری مانورها را بر عهده ندارد. این نهاد مسئول شکلدهی، بازتولید و تثبیت تصویری ملی و بینالمللی از اقتدار دفاعی کشور است؛ تصویری که باید با زبان علمی رسانه، بهرهگیری از تکنیکهای اقناع، و دسترسی به فناوریهای نوین ارتباطی ساخته شود و بهصورت هوشمندانه در سطح ملی و فراملی منتشر گردد.
با توجه به حجم گسترده اطلاعات جعلی، تحریفشده و شایعات سازمانیافتهای که در شبکههای اجتماعی از سوی جریانهای مختلف منتشر میشود، ضرورت شکلگیری هستههای تخصصی تولید محتوای دفاعی در دل ساختار نهادهای نظامی بهشدت احساس میشود. این هستهها باید با همکاری کارشناسان رسانه، جامعهشناسان حوزه امنیت روانی، و متخصصان خلاق حوزه دیجیتال، پیامهای راهبردی دفاعی را متناسب با زبان و ذائقه مخاطبان طراحی و منتشر کنند تا روایت رسمی، بر روایتهای بدیل و مخرب غلبه یابد.
نمونهای از چنین نبرد رسانهای در روزهای اخیر و همزمان با بحران جنگ ایران و اسرائیل بهوضوح مشاهده شد؛ درحالیکه افکار عمومی داخل کشور با شوک اولیه درگیر بود، برخی جریانهای برونمرزی با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، تصاویر جعلی، اخبار دروغین و روایتهای حسابشده، تلاش کردند تصویر توان نظامی ایران را تخریب کنند. ضعف در پاسخگویی سریع و روایتسازی مؤثر از سوی برخی نهادها، بار دیگر نیاز به ساختار منسجم روابط عمومی نظامی و فرماندهی متمرکز روایت را یادآور ساخت.
تجربه جهانی نیز بر اهمیت این موضوع تأکید دارد. ایالات متحده با ساختار هماهنگ و چندلایه در پنتاگون، اسرائیل با واحد معروف « هاسبارا » و ارتش دیجیتال خود، و حتی چین با شبکه گستردهای از پلتفرمهای هماهنگشده در داخل و خارج، نشان دادهاند که جنگ مدرن، بدون فرماندهی ارتباطات و رسانهای، قابل مدیریت نیست. این کشورها نهتنها افکار عمومی داخلی را کنترل میکنند، بلکه در ایجاد تصویر بینالمللی از قدرت نظامیشان نیز فعالانه عمل میکنند.
مرکز فرماندهی روایت ملی تشکیل شود
در چنین فضایی، پیشنهاد میشود ایران نیز به سمت تأسیس «مرکز فرماندهی روایت ملی» در ذیل ستاد کل نیروهای مسلح یا شورای عالی امنیت ملی گام بردارد؛ مرکزی که مسئول هماهنگی افسران رسانهای، تولید محتوای استراتژیک، تنظیم خطوط قرمز اطلاعاتی و توسعه فناوریهای بومی مقابله با جنگ روانی باشد. چنین نهادی میتواند با الگوبرداری از ساختارهای موفق خارجی و بهرهگیری از ظرفیت رسانههای ملی و تخصصی، خلأ موجود در مدیریت روایت دفاعی کشور را پر کند.
در کنار نهادهای رسمی نظامی، امروزه در بسیاری از کشورها، شرکتها و آژانسهای تخصصی در حوزه روابط عمومی، بازاریابی و ارتباطات دفاعی فعالیت میکنند که نقش مکمل و گاه پیشرو در روایتسازی دفاعی ایفا مینمایند. این شرکتها با تکیه بر دانش تخصصی در حوزه نظامی، مهارتهای پیشرفته در تبلیغات دیجیتال و شناخت بازارهای تسلیحاتی، خدماتی نظیر تولید محتوای راهبردی، طراحی کمپینهای رسانهای، نگارش و انتشار وایتپیپرها، مدیریت شبکههای اجتماعی، و اجرای برنامههای روابط عمومی بینالمللی را برای شرکتها، پیمانکاران دفاعی و نهادهای حکومتی ارائه میدهند.
یکی از نمونههای شاخص در این حوزه، شرکت Defence Media در بریتانیاست که بهعنوان یک آژانس پیشرو در بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی دفاعی شناخته میشود. این شرکت خدماتی چون تدوین راهبردهای ارتباطی، نگارش محتوای فنی و تخصصی نظامی، بهینهسازی سئو برای وبسایتهای دفاعی، تحلیل دادههای دیجیتال و مدیریت پلتفرمهای اجتماعی را برای طیف گستردهای از شرکتهای بزرگ دفاعی، SMEهای فناور و استارتاپهای نوظهور ارائه میدهد. توسعه چنین الگوهایی در ایران نیز میتواند در خدمت ارتقای صادرات تجهیزات دفاعی، تقویت دیپلماسی نظامی، و روایتسازی جهانی از توان دفاعی کشور قرار گیرد.
میلاد زارعی / پژوهشگر ارتباطات و رسانه ها