در یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی و فرهنگی جهان، زنی با استفاده از زبان و منطق، ساختار روایت رسمی یک نظام پیروزمند را به چالش کشید. آنچه در «دربار شام» رخ داد، نه صرفاً یک سخنرانی، بلکه یک کنش زبانی حقیقتگو در قالب روایتگری پسابحران بود؛ مداخلهای ارتباطی که با بهرهگیری از ابزارهای اقناع، سواد رسانهای و حافظه تاریخی، مسیر روایت را از سلطه حاکم بهسوی بازتعریف حقیقت تغییر داد.
در عصری که جنگها پیش از آنکه با گلوله آغاز شوند، با روایت شکل میگیرند، نبود یک مرکز هماهنگکننده برای مدیریت افکار عمومی، اطلاعات راهبردی و پاسخ سریع رسانهای، یک خلأ جدی در نظام تبلیغات دفاعی محسوب میشود. تجربه موفق کشورهایی مانند اسرائیل با واحد «هسبارا» و ایالات متحده با ساختار راهبردی پنتاگون در فرماندهی ارتباطات، نشان میدهد که تشکیل «مرکز فرماندهی روایت ملی» در ایران، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت حیاتی برای دفاع از امنیت روانی جامعه و تثبیت تصویر قدرت ملی در نبردهای روایتمحور است.
میلاد زارعی پژوهشگر ارتباطات و رسانهها در پخش زنده شبکه تهران در برنامه به خانه بر میگردیم ضمن تاکید بر لزوم آموزش سواد رسانهای برای عموم جامعه گفت: باید نقاط ایراد خودمان را بپذیریم و بگوییم در روایتگری جنگ ۱۲ روزه، در استان ها و شهرستانها بسیار ضعیف بودیم؛ هر زمان مسئولان با مردم صادق بودند و شفاف حرف زدند مردم انها را باور کردند.
در یک وضعیت عادی، مدیر روابط عمومی فرمانداری باید هماهنگکننده و ناظر ارشد روابط عمومی تمامی ادارات شهرستان باشد؛ فردی آگاه به اصول ارتباطات بحران، فنون اقناع، ساختار رسانهای و دارای قدرت بسیج سریع منابع ارتباطی؛ اما متأسفانه در برخی موارد، این جایگاه به افرادی واگذار شده که تنها سابقهشان، فعالیت ستادی در انتخابات یا نزدیکی سیاسی با یک مقام محلی و نه تخصص و تجربه در روابط عمومی بوده است. انتصابهای غیرکارشناسی، همان زنگ خطری است که صدایش در حوادث اخیر و جنگ روایت ها به وضوح شنیده شد.
در جهانی که جنگ با با اعلام آتش بس تنها در آغاز فاز دوم آن است؛ وقتی که گلولهها متوقف میشوند اما روایتها تا مدتها ادامه مییابند؛ اهمیت روابط عمومی پساجنگ بیش از هر زمان دیگری برجسته میشود. اکنون که جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و ایران پایان یافته، زمان ورود روابط عمومی برای بازسازی روان، اعتماد و روایت ملی است. روابط عمومی پساجنگ، تلاشی است برای بازسازی آن چیزی که دیده نمیشود: ذهنها، دلها، امیدها و اعتمادها.
بیاعتمادی عمومی، مهمات دشمن است؛ و سکوت در برابر آن، میدان جنگ را واگذار میکند. اکنون زمان آن است که روابط عمومیها، از ناظر به بازیگر، و از تابع به رهبر روایت بدل شوند. روابط عمومی جنگ، دیگر یک دپارتمان نیست؛ بلکه جبههای است که با زبان، روایت و اعتماد، برای حفظ ثبات جامعه میجنگد. اگر در صلح، روابط عمومیها تصویر میسازند، در جنگ، آنها حقیقت را نگه میدارند. جنگ، پایان گفتوگو نیست؛ آغاز مسئولیت بزرگتر روابط عمومیهاست.
در روزهایی که سایه جنگ و ناامنی بر سر جامعه سنگینی میکند، نقش ارتباطات انسانی بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا میکند. تماس سادهای با عزیزان، گفتوگویی آرام یا حتی یک پیام محبتآمیز، میتواند ضربان زندگی را در دل بحران حفظ کند و یادمان بیاورد که هنوز زندهایم، هنوز مهمایم، و هنوز کسی هست که نگران ماست.
سواد رسانه ای جنگ / در روزهایی که اخبار جنگ، بحرانهای انسانی و تصاویر خشونتآمیز بهسرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی منتشر میشود، ذهن کودکانی که هنوز درک روشنی از مفاهیم پیچیده جنگ و سیاست ندارند، بهطور مستقیم در معرض آسیبهای روانی قرار میگیرد. در چنین فضایی، نقش والدین در مدیریت رسانهای محیط خانه و گفتوگوی هدفمند با فرزندان بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. برای بررسی این موضوع، با میلاد زارعی، کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی و فعال حوزه آموزش سواد رسانه ای جنگ برای خانوادهها گفتوگو کردهایم.
در دوران بحرانهای نظامی، جبههی واقعی تنها در میدان نبرد شکل نمیگیرد؛ بخشی از جنگ، خاموش اما سهمگین، در میدان رسانهها و شبکههای اجتماعی در جریان است. همزمان با وقوع حملات نظامی، جامعه با موجی از اخبار ضدونقیض، شایعهسازی، و فیکنیوز مواجه میشود؛ اخباری که میتوانند نهتنها امنیت روانی مردم، بلکه انسجام ملی را نیز هدف قرار دهند. در چنین شرایطی، بیش از همیشه نیازمند بازنگری در سواد رسانهای عمومی، بازتعریف جایگاه رسانههای مرجع، و طراحی زیرساختهای نوین اعتمادسازی مانند پلتفرمهای بلاکچین رسانه ای هستیم. یادداشت حاضر، تحلیلی است بر وضعیت آشفتهی امروز و نگاهی است به ضرورتهای فردا.
تفاهمنامه همکاری میان «انجمن صنفی کارگری روابط عمومی استان تهران» و «دانشکده تجارت و بازرگانی دانشگاه تهران» با هدف گسترش همکاریهای علمی، صنفی و آموزشی به امضا رسید.
میلاد زارعی، رئیس هیئتمدیره انجمن صنفی روابط عمومی تهران، فناوری بلاکچین را بستری برای شفافیت، اعتماد و آیندهنگری در ارتباطات اجتماعی و رسانه دانست.