زیست نویسنده / شفقنا رسانه- روزنامهنگاری به عنوان یک حرفه پویا و در حال تغییر، نیازمند مجموعهای از مهارتهای خاص است. این مهارتها نه تنها به خبرنگاران کمک میکند تا اطلاعات دقیق و موثری را جمعآوری کنند، بلکه آنها را قادر میسازد تا در دنیای پرسرعت رسانههای دیجیتال رقابت کنند. بهنام ناصری، دبیر سرویس فرهنگ (هنر و ادبیات) روزنامه اعتماد می گوید: «روزنامهنگاری و به طور اعم نویسندگی، مانند هر شغلی نیست؛ بنابراین زیست یک روزنامهنگار هم باید روزنامهنگارانه باشد. او نباید به حرفهاش به مثابه کارمند نگاه کند. برای روزنامهنگار، پایان خلاقیت زمانی فرا میرسد که به یک کارمند تبدیل شود. ذهن روزنامهنگار همواره درگیر است؛ چه در خانه، چه در بیرون، او زندگی جاری در هر محیطی را به شکل سوژه میبیند.»
گفتوگوی شفقنا رسانه را با بهنام ناصری، دبیر سرویس فرهنگ (هنر و ادبیات) روزنامه اعتماد در ادامه بخوانید…
چه مهارتهایی را برای روزنامهنگاران جوان ضروری میدانید و چرا این مهارتها در دنیای امروز اهمیت پیدا کردهاند؟
نوشتن در هر کدام از صورتهای نوشتاری، چه در هنری مانند داستان، شعر، نمایشنامه و… چه در تألیف آثاری در علوم انسانی و چه در رسانه، جدای از خواندن نیست. شلاید بتوان شخص نویسنده/خواننده را مانند پرندهای در نظر آورد که این دو مهارت دو بال او هستند. بنابراین از مهمترین ویژگیهای یک روزنامهنگار، باید بهرهمندی از مهارت خواندن باشد. مرادم مطالعه است که با خواندن صرف فرق دارد. study است نه صرفا reading. یعنی یک جور خودآموختگی باید در این فعل وجود داشته باشد. با این حال این شرط لازم یعنی مطالعه پیوسته، شرط کافی نیست.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که نوشتن، فارغ از هنری یا رسانهای بودنش، خود یک فن است و هر فنی آمادگی ذهنی و فیزیکی خود را میطلبد. فن نوشتن جدای از ذهنی که مستعد الهام گرفتن باشد، جسم آمادهای هم میخواهد. تداوم در کار نوشتن بسیار مهم است. نویسنده اگر پیوسته ننویسد، فیزیک نویسندگیاش لطمه میبیند. مثل ورزشکاری که تمرین نکند. بین ذهن و جسم نویسنده و در اینجا روزنامه نگار باید توازن و تعادل وجود داشته باشد. این توازن زمانی برقرار میشود که فرد منظم و پیوسته دست به کار نوشتن باشد. کم نبودند نویسندگانی که وقفههای کاری سبب عجز آنها در برابر سوژه و کاغذ سفید شد. وحشت از کاغذ سفید در غرب مبحثی جدی است و برای رفع آن روشهای علمی به کار بسته میشود.
فنی که من به سبب اهمیت تجربه عملیاش معمولا با روزنامهنگاری مقایسه میکنم، رانندگی است. شما حتی اگر تمام آییننامه رانندگی را هم از بر باشید، مادامی که تمرین و تجربه کافی در راندن اتومبیل نداشته باشید، فاقد صلاحیت هستید. سالانه افراد زیادی به عنوان دانشآموخته روزنامهنگاری از دانشگاهها بیرون میآیند؛ اما تعداد معدودی از آنها روزنامهنگار حرفهای میشوند. دانش نظری بسیار مهم است اما ابداً کافی نیست. در یک جمله، نویسنده و روزنامهنگار حرفهای شدن از رهگذر پیوسته نوشتن و پیوسته خواندن به دست میآید.
با این اوصاف چگونه میتوانیم مهارتهای نوشتاری و ویرایشی را در روزنامهنگاران جوان تقویت کنیم؟ آیا روشهای تمرینی خاصی وجود دارد؟
حتما وجود دارد. آموزش بسیار مهم است؛ خصوصاً آموزشهای کارگاهی. جهان به سمت روشهای اصطلاحاً ورکشاپی پیش میرود. حتی نحوه چیدمان میزها در آموزشگاهها و خیلی از دانشگاهها تغییر کرده؛ ما در مدارس و حتی در دانشگاههایمان عمدتاً مثل سینما پشت هم روی نیمکتها مینشینیم اما در شیوه کارگاهی دایرهای مینشینند تا همه، حتی استاد، به یک اندازه با مرکزیت دایره فاصله داشته باشند. یعنی همه در عین آموختن، خود نیز بیاموزانند. به قول استاد زندهیادی که در مورد شاگردان کارگاه نویسندگیاش میگفت: «من و شاگردانم با هم رشد کردیم.» در اینجا هم این آموزش همراه با تلاش خود فرد و مطالعات او جواب میدهد.
زبان و دایره واژگان روزنامهنگار، ویراستار و هر ناظر بر فن ویرایش است اما این فن به سواد هم نیاز دارد. ویراستار متن یک نویسنده یا حتی خود نویبسنده در مقام ویراستار متن خود باید ظرفیت کلمات را بشناسد و بداند جای یک کلمه نامانوس را با چه جایگزینی پر کند که هم تداعی معنایی درستی داشته باشد و هم به فضا و حال و هوای کلیت متن بخورد. متاسفانه به نظرم در این بخش باید بیشتر کار شود. حتی در روزنامههای معتبر میبینیم که مثلاً روزنامهنگار میخواهد بگوید فلان رئیس دولت در فلان کشور اوضاع اقتصادی را بهبود بخشیده، مینویسد «او اقتصاد کشور را دچار تحول کرد.» یک ویراستار خوب حتما از ینجا ورود میکند و کلمه نامتجانس «دچار» را با معادل دیگری عوض میکند. اگر بخش دوم ترکیب مثلا «رکود» بود، دچار میتوانست مناسب باشد اما برای تحول مثبت باید گفت –مثلا- دستخوش تحول. اینها تجربههایی است که نویسنده و ویراستار با سالها خواندن و نوشتن به دست میآورند و من به آن میگویم شناخت لایههای مختلف زبان.
ضمن اینکه ویراستاری روزنامه و اساسا نشریات با ویراستاری کتاب به لحاظ تنوع کاربری از زبان هم فرق دارد. زبان روزنامه در عین رعایت استانداردها باید به زبان معیار و زبان تودهها نزدیک باشد که این خود بحث مفصلی است و شاید بتوان ترمی برای شناخت سطوح زبانی تعریف کرد.
در عصر دیجیتال، کدام مهارتهای فنی، مانند کار با ابزارهای آنلاین و رسانههای اجتماعی، برای روزنامهنگاران جوان ضروری است و چگونه میتوان این مهارتهای فنی را آموزش داد؟
اساساً اینترنت، روزنامهنگاری را مانند بسیاری از حرفههای دیگر به دو دوره قبل و بعد از خود تقسیم کرده است. روزنامهنگار امروز با دوره قبل از ظهور اینترنت متفاوت است. چون منابع خبری افزایش پیدا کردند، سرعت انتقال اطلاعات بسیار بسیار بیشتر شده. امروز فوریت خبر را شبکههای اجتماعی در دست دارند و رسانههای دیگر به سمت تحلیل رفتهاند و این به نظرم اتفاق بدی هم نیست.
امروز بر خلاف گذشته، رسانههای رسمی باید چیزی مازاد بر خبر ارائه کنند تا محتوایشان به کار مخاطب بیاید؛ و آن چیز به باور من قدرت تحلیل و تولید محتوای خارج از فوریت و حتی غیرخبری است. امروز کسی نمیتواند هم روزنامهنگار باشد و هم بیبهره از سواد رسانهای در معنای عصر پسااینترنت. شناختن منابع خبری در فضای مجازی، خود مهارتی است که اگر روزنامهنگار امروز نداشته باشد، از همتایان خود عقب میماند. امروز بیشترین سوژهها برای تحلیل روزنامهنگارانه در همین شبکههای اجتماعی است؛ مشروط به اینکه مهارت سوژهیابی از این فضا را داشته باشیم. حال کسی که زبان دیگری هم جدای از زبان زمینه کار خود بلد است، طبعاً امکان بیشتری برای بهره بردن از ابزارهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی را دارد. او میتواند فراتر از رسانههای زبان فارسی هم سرک بکشد و مثلاً ببیند امروز گاردین به چه موضوعی پرداخته، رویترز چه چیزی را در کانون توجه مخاطبان خود قرار داده و… .
گاهی اوقات، اشتباهات خبرنگاران منجر به تکذیب خبر از سوی افراد حقیقی و یا حقوقی میشود که این برای یک رسانه خیلی بد است. جوابیه گرفتن بد نیست، باب گفتوگو را باز میکند؛ تکذیب شدن بد است. روزنامهنگار امروز باید در رصد اخبار و اطلاعات منتشر شده در اینترنت، منبعشناس باشد و به سرعت به دنبال منبع اصلی یک خبر برود و منبع معتبر را از منبع غیرمعتبر تشخیص دهد این موضوع کاملاً علمی است و در قالب درس سواد رسانهای تدریس میشود.
چگونه میتوانیم روزنامهنگاران جوان را به تحقیق و جمعآوری اطلاعات دقیق تشویق کنیم؟ آیا تمرینات خاصی وجود دارد؟
روزنامهنگاری که احساس نیاز به تحقیق نکند، یا در این حرفه باقی نخواهد ماند یا به روزنامهنگار حرفهای تبدیل نخواهد شد. چراکه احساس رقابت ندارد. روزنامهنگار اگر بخواهد تأثیر کیفی و عمیق بر مخاطبش بگذارد، باید هم اطلاعات لازم را داشته باشد و هم دانش گسترده. علاقه به تحقیق باید در روزنامهنگار وجود داشته باشد. مثلا گزارشی که نیاز به بررسی سوابق موضوع دارد، چطور ممکن است بدون تحقیق تهیه شود؟ شما ناگزیرید به تحقیق برای تکمیل اطلاعاتتان و تنظیم آن برای ارائه به مخاطب. اگرچه هستند خبرنگارانی که بدون مطالعه و تحقیق مینویسند اما شک نکنید که آنها هرگز روزنامهنگاران عمیقی نخواهند شد و تاثیر مهمی بر افکار عمومی نخواهند گذاشت. روزنامهنگاری بدون تأثیرگذاری، دریا هم باشد به تعبیری «عمقی بهقدر یک بند انگشت» دارد و این یعنی آب در هاون کوبیدن.
چه توصیهای برای روزنامهنگاران جوان دارید تا بتوانند مهارتهای خود را بهبود بخشند و در این حرفه موفق شوند؟
راستش ترجیح میدهم قدری صریح باشیم و بگوییم کسی که سودا و اشتیاق روزنامهنگاری ندارد، بهتر است وارد این حرفه نشود یا اگر شد، به فکر شغل بهتری باشد. با دستمزدهای ناچیزی که روزنامهنگاری در ایران دارد، اگر این عشق و جنون مقدس وجود نداشته باشد، دلیلی ندارد کسی شغلهای دیگر و پردرآمدتر را ترجیح ندهند! بنابراین روزنامهنگاران جوان ما باید یک بار برای همیشه از خود بپرسند که آیا واقعاً به کار نوشتن در قلمرو رسانه علاقه دارند؟ اگر داشته باشند، تازه اول سختیهاست. چون همه زندگی آنها به خواندن و نوشتن پیوند خواهد خورد. چون زیست نویسنده و روزنامهنگار حرفهای، مانند زیست هر کسی نیست؛ زیست روزنامهنگارانه است، نه زیست کارمندی.
برای روزنامهنگار، بدترین حالت این است که به یک کارمند تبدیل شود. ذهن روزنامهنگار همواره درگیر است؛ چه در خانه باشد و چه در بیرون، او همواره در فکر نوشتن است. هر اتفاقی که در خیابان، بیمارستان، اماکن عمومی و خصوصی و به طور کلی هر محیطی میبیند، میتواند برایش در حکم سوژه باشد. او همواره در ذهنش درگیر این است که پاسخ پرسشهایی را که افکار عمومی در خصوص یک سوژه دارند، چگونه میتواند بگیرد؟ کدام منابع به کارش میآیند؟ چنین کاری آیا در زمره مشاغل سخت نیست؟ بیراه نیست که میگویند روزنامهنگار باید بعد از ۲۰ سال کار، بازنشسته شود؛ استهلاک کار روزنامهنگاری زیاد است. نویسنده و روزنامهنگار حرفهای باید راز وجود خود را در نوشتن دیده باشد که همه این سختیها را بر خود هموار کند. بنابراین، پرسش از خود که آیا «نویسندگی و روزنامهنگاری را دوست دارم یا فرقی با شغلهای دیگر برایم ندارد؟» این توصیه من به روزنامهنگاران جوان و تازهکار است تا بتوانند عمر و وقتشان را بهتر مدیریت کنند.
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.