پدیده هوش مصنوعی / اما پایش سایر بسترهای حرفهای با کلیدواژه “هوش مصنوعی” نیز، کم و بیش همین واقعیت را بازتاب میدهد. بعبارتی، اگر بگوییم در سال ۱۴۰۳ “هوش مصنوعی” پربسامدترین ترکیب کاربردی در عرصههای حرفهای ایران بوده، شاید چندان به خطا نرفته باشیم.
این روزها کمتر بستر حرفهای در کشورمان هست که ترکیب هوش مصنوعی در آن راه نیافته، بلکه بخش بزرگی از ادبیات آن را به خود اختصاص نداده باشد.
این گرایش شدید و ناگهانی، البته سکه ای دو روست. اگر این گرایش. به کانال فعالیتهای حرفهای و تخصصی در این ابزار مدرن تکنولوژیک هدایت شود، میتوان از آن به موهبتی فناورانه تعبیر کرد؛ اما اگر مثل سایر موارد مشابه، تعامل ما با آن، واکنشی هیجانی نسبت به یک امر نوظهور باشد، آنگاه باید مراقب تبعات ناخوشایند آن بود.
مصداقی که در این مطلب در زمینه استفاده نابجا از هوش مصنوعی مورد بررسی قرار میگیرد، موردی است که میتواند برای هر مقوله دیگری اتفاق بیفتد و از این جهت توجه به آن ضروری مینماید.
نگارنده، چندی پیش در یکی از سایتهای تخصصی ادبی، با دیدن ترکیب هوش مصنوعی، کنجکاوانه پیگیر موضوع شدم که چه ارتباطی بین آثار فاخر ادبیات پارسی با این ابزار فناورانه روز میتواند برقرار باشد که با دیدن عبارت “برگردان به زبان ساده” متوجه شدم مسئولان “سایت گنجور” در یک اقدام بدیع، آثار فاخر ادبی را برای دریافت معنای امروزین آن به هوش مصنوعی عرضه کردهاند.
نتیجه اینکه باوجود معانی قابل قبولِ ارائه شده، هوش مصننوعی، در معنا کردن آثار گرانسنگ ادب پارسی در مواردی به خطا رفته و حتی در برخی موارد نتیجه کار مضحک شده است.
با اینهمه نباید از این نکته مهم غفلت کرد که سایت گنجور سایت ادبی کمنظیر و حتی بینظیری است که پیوسته با ابتکارها و خلاقیتهای مدیرانش، خدمت بزرگی به فرهنگ و ادب ایران عزیز کرده و میکند و این مقدار نارسایی -که انشاءالله اصلاح خواهد شد- خللی به هویت والای آن وارد نخواهد کرد.
به مواردی از برخی ابیات و مصراعهای اشعار لسانالغیب خواجه شمس الدین حافظ که هوش مصنوعی آنها را به زبان ساده برگردانده، توجه کنید:
@ من آن نیَم که دَهَم نقدِ دل به هر شوخی
هوش مصنوعی: من چیزی هستم که عواطف و احساساتم را به راحتی و با هر شوخی ابراز میکنم.
توضیح نگارنده: “نیَم”، صورت مخفف واژه “نیستم” است که هنوز هم در برخی گویشهای زبان فارسی رایج است. بنابراین هوش مصنوعی در این مورد کاملا مفهومی عکسِ معنای شعر را ارائه داده است.
@ تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
هوش مصنوعی: صدایی که از بلندی آسمان به گوش میرسد، تو را میزند(!)
توضیح نگارنده: صفیر زدن، به معنای صدا کردن است.
@ فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
هوش مصنوعی: باید فرض کنیم که خداوند را در نظر داریم و به هیچکس آسیب نرسانیم(!)
توضیح نگارنده: “فرض گزاردن” به معنای ادای واجباتِ دینی است.
@ به بزمگاهِ چمن، دوش، مست، بگذشتم
چو از دهانِ توأم غنچه در گُمان انداخت
هوش مصنوعی: دیشب، در محفل شاداب چمن، با حال مستی گذشتم و فکری در ذهنم آمد که مثل غنچهای در دهان تو قرار دارد(!)
توضیح نگارنده: دیشب با دیدن غنچه در بوستان، به این گمان افتادم که دهان معشوق را در آنجا دیدهام؛ پس، مست از باده عشق به گلستان رفتم.
@ به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
هوش مصنوعی: تنها نرگس مستانهای که چشمش به من میافتد، زیر این درختان فیروزهای هیچکس دیگر به دل نمینشیند(!)
توضیح نگارنده: بجز چشمان زیبای معشوق من -که چشم بد از او دور باد- هیچ چشمی زیر این آسمان کبود و زیر طاق ابروان دلفریب معشوق، به این زیبایی جلوهگر نشد.
@ من همان دم که وضو ساختم از چشمهٔ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
هوش مصنوعی: زمانی که با وضو گرفتن از چشمهٔ عشق شاداب شدم، به طور کامل به هر چیزی که وجود دارد، احترام گذاشتم(!)
توضیح نگارنده: ادای تکبیرهای مکرر، از ارکان نماز میت است و چار تکبیر زدن، کنایه از جدا شدن و وداع کردن. معنای بیت این است: من هنگامی که شروع به پیمودن راه عشق کردم، ازهرچه جز عشق بود، دل کندم.
@ مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست
هوش مصنوعی: سخن از اطاعت، پیمان و خوبی است؛ اما من در این موضوع به خاطر تواناییام در سنجش و اندازهگیری شهرت دارم که در روز آغازین، یعنی روز الست، مشخص شد(!)
توضیح نگارنده: از من که در سرآغاز خلقت به
سرمستی از باده عشق شهره شدهام، پرهیزگاری و تقوا و ورع طلب نکنید.
@ سپهر بر شده پرویزنیست خون افشان
که ریزهاش سر کَسری و تاجِ پرویز است
هوش مصنوعی: آسمان بر فراز، گویی در حال جشن و شادی است و خونهایی که ریخته میشود، تکههایی از تاج و نشانههای بزرگی و شکوه پادشاهی پرویز را به یاد میآورد.
توضیح نگارنده: پرویزن به معنای صافی و الک است. معنای بیت این است: آسمان بلند -که در اینجا کنایه از سرنوشت است- مانند صافی و الکی است که مدام در حال بیختن و نابود کردن انسانهایی است که اجل آنها فرا رسیده و در این فرایندِ مرگ و خونریزی، هیچ مقام و جایگاهی برای سرنوشت مهم نیست؛ کما اینکه ریزترین دانههای عبور کرده از سوراخهای این صافیِ سرنوشت، سرِ پادشاهان بزرگ ساسانی و تاج خسرو پرویز است.
@ مِیخواره و سرگشته و رندیم و نَظَرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
هوش مصنوعی: ما نوشیدنینوشیده، سرگشته و آزاد و بیپروا هستیم و کسی را که مثل ما در این شهر باشد، نمیشناسیم.
توضیح نگارنده: هوش مصنوعی در معنی این بیت هم به خطا رفته و مصراع دوم را برعکس معنی کرده است. در این بیت، خواجه شیراز در شوریدن به فضای ریاکاری اجتماعیِ حاکم بر بخش قابل توجهی از دوران زندگی خود که تحت تاثیر حکومت امیرمبارزالدین بوده، برای آنکه به این فضا اعتراض کند، چهرهای بیتوجه به امور اعتقادی از خود ترسیم نموده و میفرماید: در حقیقت همه مردم در این شهر مثل ما هستند.
منبع خبر:
شارا
/ تبعات ناخوشایند واکنش هیجانی، نسبت به پدیده هوش
مصنوعی
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.