یوناس بندیکسن، عکاس و خبرنگار، برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ درباره شهر ویلاس در مقدونیه شمالی مطلع شد. این شهر به عنوان یک مرکز تولید اخبار جعلی در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده شناخته شده بود. در همان زمان، او با تصاویری که توسط رایانه ساخته میشدند آشنا شد و تصمیم گرفت آزمایشی انجام دهد تا ببیند آیا ما برای جهانی آمادهایم که در آن نتوانیم CGI (تصاویر تولید شده با استفاده از رایانه) را از عکاسی خبری واقعی تشخیص دهیم یا نه.
یوناس بندیکسن / کتاب ولز، که نام آن از یک جعل ادبی معروف الهام گرفته شده است، نتیجه این آزمایش است. بندیکسن با استفاده از ابزارهای مدلسازی سهبعدی، آواتارهای دیجیتال را در پسزمینههای خالی از عکسهای گرفته شده در ولز قرار داد و ادعا کرد که اینها پرترههایی واقعی از جوانان محلی هستند که با استفاده از فناوری به منبع درآمد غیرمنتظرهای برای وبسایتهایی تبدیل شدهاند که داستانهای طرفدار ترامپ را منتشر میکنند. او این تصاویر را در یک کتاب عکس همراه با مقالهای که توسط نسخه اولیه چت جیبیتی نوشته شده بود منتشر کرد.
همانطور که بندیکسن پیشبینی کرده بود، هیچکس متوجه جعلی بودن تصاویر نشد و برعکس، او برای ارائه این پروژه در یک جشنواره معتبر عکاسی خبری دعوت شد. به همین دلیل، تصمیم گرفت سرنخهایی در رسانههای اجتماعی منتشر کند و یک حساب جعلی بسازد که او را به پرداخت پول به سوژههایش متهم میکرد. در نهایت، یک کاربر واقعی به نام بنجامین چسترتون متوجه شد که تصویر پروفایل آن حساب جعلی شبیه یکی از آواتارهای موجود در کتاب بندیکسن است.
بندیکسن میگوید: «این نشان میدهد که ما آنچه را که میخواهیم ببینیم، میبینیم. اگر چیزی به روش درست بستهبندی شود و با آنچه که ما انتظار داریم مطابقت داشته باشد، در معرض خطر خرید هر چیزی هستیم.»
منبع خبر:
شارا
/ آواتارهای دیجیتال و مرزهای واقعیت: آزمایش یوناس بندیکسن در
تشخیص تصاویر جعلی
تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی برای مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.