• امروز : جمعه - ۲۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 13 December - 2024
7

غرب ذیل پروژه مدرنیزاسیون روی زنان سرمایه‌گذاری می‌کند

  • کد خبر : 4951
  • 30 آذر 1401 - 5:14
غرب ذیل پروژه مدرنیزاسیون روی زنان سرمایه‌گذاری می‌کند

یک پژوهشگر تاریخ شفاهی حوزه زنان گفت: برجسته شدن مساله زنان در اتفاقات اخیر را اجتناب ناپذیر دانست و دلیل آن را سرمایه‌گذاری غرب بر روی زنان ذیل پروژه مدرنیزاسیون برشمرد.

به گزارش خبرنگار مهر، سحر دانشور کارشناس ارشد مطالعات زنان و پژوهشگر تاریخ شفاهی در حوزه زنان و انقلاب اسلامی در گفتاری به تحلیل وقایع اخیر و چرایی برجسته‌سازی مساله زن در آن پرداخت. او با اشاره به شعار «زن، زندگی، آزادی» که به عنوان بخشی از مطالبات زنانه در اتفاقات اخیر پررنگ شد، ماهیت و خاستگاه آن را بررسی کرد.

دانشور برجسته‌شدن مساله زنان در اتفاقات اخیر را اجتناب ناپذیر دانست و دلیل آن را از یکسو سرمایه‌گذاری غرب بر روی زنان ذیل پروژه مدرنیزاسیون برشمرد، و از سوی دیگر عدم توفیق کامل در تحقق بخشیدن به ایده و خواست اصلی انقلاب اسلامی درباره زنان دانست. او در نهایت به بیان راهکارهایی برای مواجهه با سویه زنانه اتفاقات اخیر پرداخت. مشروح متن این گفتار را در ادامه می‌آید.

ابهام شعار «زن، زندگی، آزادی» در طرح مطالبات زنانه

این کارشناس ارشد مطالعات زنان گفت: وقتی که از «زن، زندگی و آزادی» حرف می‌زنیم، دقیقاً از چه حرف می‌زنیم؟ این سوالی است که اولاً باید از کسانی که آن را مطرح کردند، پرسید. گمان من این است که شعار در یک نقطه ابهام خلق شده است. اولین مسئله این شعار، ناتوانی‌اش در مشخص کردن این است که چه می‌خواهد. شعار دقیقاً به ما نمی‌گوید که چه می‌خواهد و اصلاً مشخص نیست که از چه حرف می‌زند. وقتی از زن، زندگی و آزادی حرف می‌زند، چند کلمه کلی و مبهم را کنار هم قرار می‌دهد که هر یک، هر معنایی می‌توانند بگیرند و در هر مفهوم می‌توانند به شکلی در بیایند. به همین دلیل حتی کسی مثل آیت‌الله میرباقری می‌گوید که این شعار، شعار ما نیز هست و حتی آیت الله جوادی آملی هم می‌فرمایند که زن، زندگی، آزادی خواسته اسلام و انبیاست. بنابراین این شعار در بستری که خلق شده، خیلی مشخص نکرده که دنبال چه هست، عناصر متمایز با آن چیست و حتی غیریت‌سازی دقیقی نیز نکرده است. به تعبیری مشخص نیست که «دیگری» های آن چه چیزهایی هستند.

وی افزود: این شعار، خودش را در نسبت با زنان تعریف می‌کند، اما مشخص نیست که آنچه برای زنان می‌خواهد، چیست. ما فقط می‌توانیم به بستر آن نگاه کنیم و بگوییم که در این نقاط، یعنی بستر کلماتی که در ادامه‌اش خلق می‌شوند یا بعضی جملات یا کلماتی که در فضاهای توئیتر یا تولیدات رسانه‌ای اینستاگرامی و امثالهم تولید می‌شوند، می‌تواند تعریف شود. بنابراین خیلی به ما نمی‌گوید که دقیقاً مطالبۀ مشخص آن در حوزه زنان چه هست.

نمود پررنگ مطالبات طبقه مرفه

دانشور گفت: اگر یک شعار قرار است زنانه باشد، یکی از عواملی که می‌توانیم بگوییم به دنبال مسائل زنانه یا شاخص‌های زنانه هست، طرح کردن حداقل چند مطالبه زنانه مثلاً در حوزه زنان کارگر، مسائل مربوط به مادری، مسائل مربوط به زنان سرپرست خانوار و مسائلی از این جنس است؛ اما ما نه تنها هیچ کدام از این‌ها را در آن نمی‌بینیم، بلکه آنچه پررنگ است، «سبک مصرف» و «شبکه مصرف» است. شما وقتی شعار را وسط می‌گذارید و بعد دورچینی از محصولات فرهنگی یا تولیداتی مثل ترانه «برایِ…» ها که مدتی خیلی مطرح بود را نگاه می‌کنید، می‌بینید که آن چیزی که خیلی در امتداد یافتن این شعار یا محصولات آن پررنگ است، سبک زندگی یا شبکه مصرف است. وقتی این شبکه مصرف را آنالیز می‌کنید، متوجه می‌شوید که نوع مصرف و سبک زندگی در آن پررنگ است. در این نقاط ما می‌توانیم دال‌هایی را در نسبت با سبک زندگی در ماجرای اخیر ببینیم که طبقه متوسط شهری و مرفه شهری در حال دنبال کردن آن است و خواسته‌اش را مثل همین «برایِ آزادی»، «برای توی کوچه رقصیدن» آنجا مطرح می‌کند.

«جایگاه زنان» مفهومی برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون در خاورمیانه

این پژوهشگر تاریخ شفاهی در حوزه زنان و انقلاب اسلامی گفت: وقتی نوع مصرف در این فضا پررنگ است، آن وقت این سوال پیش می‌آید که پس این زنی که اینجا قرار است پیشانیِ این جنبش یا به تعبیر من شورش باشد، در کجای آن قرار می‌گیرد؟ اینجا می‌خواهم به مفهومی تحت عنوان «جایگاه زنان» اشاره کنم. این مفهوم در ظاهر شاید خیلی معمولی به نظر برسد، ولی زمانی که به تبار و خاستگاه آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که به فضایی تحت عنوان «تغییر نظام جنسیت» در جهان برمی‌گردد.

وی ادامه داد: از آنجایی که امروز زنان به شاخص اصلی مدرنیزاسیون بدل شده‌اند و دیگر نمی‌توان یک جهان و جامعه مدرن را منهای جایگاه زنان تصور کرد، آمریکا نیز ذیل مفهوم «جایگاه زنان» تغییرات جدی در سیاست‌های خودش به وجود آورده است. این نظام برای پیشبرد پروژه مدرنیته در سطح جهان، روی زنان دیگر ملل و مشخصاً خاورمیانه و جهان اسلام به عنوان حامل تغییر و کسانی که روند دموکراتیزه شدن و تحول جوامع را تسریع می‌کنند، سرمایه‌گذاری می‌کند. آمریکایی‌ها برای تثبیت و تحکیم قدرت هژمونیک‌شان پروژه مدرنیزاسیون را ذیل مفهوم «جایگاه زنان» دنبال می‌کنند و شخص هیلاری کلینتون هم، پیش برنده این پروژه می‌شود؛ حتی اصطلاحی به اسم «هیلاری افک» یا «تأثیر هیلاری» هم در همین راستا بوجود می‌آید. سوال این است که آیا جایگاه زنان فقط و فقط در نسبت با سیاست جهانی آمریکاست که مهم می‌شود؟ خیر. اساساً زن در جهان مدرن مهم است، به نحوی که به تصریح متفکران، یکی از شاخص‌های مهم توسعه به حساب می‌آید.

الهام بخشی ایده انقلاب اسلامی

دانشور گفت: جایگاه زنان در سیاست خارجه آمریکا، تعیین کننده است و هنوز هم پروژه‌هایی که در دوره هیلاری کلینتون کلید خورده است ادامه دارد؛ اما این جایگاه صرفاً در ادبیات آمریکا اهمیت پیدا نکرده است. شما وقتی که با انقلاب اسلامی هم مواجه می‌شوید، اهمیت این مفهوم را در نگاه امام (ره) می‌بینید. بنابراین، این مفهوم، در نقطه انقلاب و در امتداد آن و لحظه خروج از دوران نهضت و ورود به دوران نهاد، برای امام و در ادامه برای رهبری مهم است.

وی ادامه داد: نکته مهم این است که زنان همواره در لحظه سیاست احضار می‌شوند؛ یعنی چه در سیاست آمریکا در روند سیطره‌اش بر جهان و حفظ هژمونی خودش، و چه در نقطه انقلاب اسلامی بوسیله امام (ره)، در تندترین لحظه سیاست ایران، باز زن احضار شده و جدی گرفته می‌شود. شما زن سنتی را می‌بینید- استفاده از لفظ «سنتی» هم مسامحتاً و از سر ناچاری است، چون لفظ دیگری برایش فعلاً نداریم و اینجا فقط مشترک لفظی است- که در تندترین لحظه سیاسی ایران، همراهی و همکاری می‌کند و مثلاً در خاطراتش می‌گوید که من وضو می‌گرفتم و به راهپیمایی می‌رفتم. وضو گرفتن یک امر کاملاً دینی و عبادی است و به راهپیمایی رفتن کاملاً یک امر سیاسی، مدرن و تند است. این خیلی معنا دارد. یعنی در لحظه تند سیاست، باز زن احضار می‌شود و در ساخت جدیدی که قرار است جامعه ایران به خودش بگیرد، جدی گرفته می‌شود. در ادامه جدی گرفتن جامعه زنان در نقاط مختلف جامعه ایران نظیر نظام آموزشی، نظام‌های مربوط به آموزش عالی، اشتغال و… دیده می‌شود.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی در حوزه زنان و انقلاب اسلامی گفت: یکی از متفکرین فمنیست که برای پروژه‌ای با زنان حزب‌الله لبنان مصاحبه کرده، می‌گوید آنجا در مصاحبه وقتی زنان حزب الله حرف می‌زنند، یک نکته خیلی عجیب در نسبت با تفکر غربی می‌گویند که بسیار حائز اهمیت است. می‌گویند که ما از جمهوری اسلامی یاد گرفتیم که زن با حفظ پرهیزگاری‌اش می‌تواند در جامعه هم باشد. ترکیب این دو، چیزی است که در جهان مدرن بی‌سابقه است. این به این معناست که شما آمدید و یک فضای جدیدی را خلق کردید، طوری که برای دیگر زنان، الهام بخش است.

مهم شدن زن در اغتشاشات اخیر، اجتناب ناپذیر بود

وی افزود: وقتی به جامعه خودمان نگاه می‌کنیم، می‌بینم زنی که فضای ذهنی و فهمش از خودش کاملاً تغییر کرده و شکل جدیدی به خود گرفته است و مسیر جدیدی را برای حرکت دنبال می‌کند، به یکباره از یک نقاطی، آن ذهنیتی که بر اساس تعریف از خودش ساخته در تلاقی با نقاط عینی به چالش می‌خورد. مثلاً در مورد شاخص‌های توسعه زنان در غرب، یکی از انتقادهایی که ما داریم این است که شاخص‌ها همه کمّی هستند، مثلاً آموزش اینقدر، اشتغال اینقدر، خشونت فلان و سنجه‌ها از این جنس هستند و به این مساله انتقاد داریم.

دانشور گفت: نکته اما اینجاست که ما در غیریت با آن، نتوانستیم برای بحث‌های کیفی که در حوزه زنان مطرح کردیم، و کلان روایتی که در نقطه کرامت زنان (به تعبیر زنان حزب الله، جمع پرهیزگاری و حضور اجتماعی) داریم، شاخص‌های عینی و زمینه‌های تحقق در عینیت را فراهم کنیم. اینجا به یکباره جامعه زنان با شکاف روبرو می‌شود. شما یک میل به تغییر را در او به‌وجود آورده‌اید و از سوی دیگر جامعه جهانی و نیروهای مختلفی هم دارند میل به تغییر و تبدیل زن به حامل تغییر را پیش می‌برند و در این فضایی که اساساً زن در این بستر قرار گرفته است، اگر نتوانید ایده و خواست اصلی که انقلاب اسلامی دارد را روی زمین آورده و عینی کنید و برایش طرح و ایده داشته باشید، فاصله و شکاف به وجود خواهد آمد.

این کارشناس ارشد مطالعات زنان گفت: بنابراین در موضوع اغتشاشات اخیر با شعار «زن، زندگی، آزادی» اینکه زن مهم می‌شود و زن پیشانی نوشت این ماجرا می‌شود، اجتناب ناپذیر است. چون نه تنها تو، بلکه نیروهای دیگر نیز تلاش می‌کنند که این را مهم کنند و اساساً مهم هم هست. اما اینجا یک فاصله‌ای وجود دارد که می‌تواند زمینه نارضایتی زنان را فراهم کند. فاصله‌ای که میان ذهنیت و عینیت به وجود آورده‌ایم. ما نتوانستیم آن چیزی را که در ذهنش کاشته‌ایم، برایش محقق کنیم. بنابراین شاخص‌های دیگری که عینی‌تر هستند، قادرند که او و خواسته‌هایش را در نقطه عینیت جهت بدهند. لذا به یکباره زن که با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در نقطه سیاست احضار شده، امروز می‌بینیم وارد وضعیت غیرسیاسی می‌شود.

وی افزود: جمهوری اسلامی در نقطه سیاست، آنجا که سر تصمیم‌ها بحث می‌شود، سر ایده‌های مشخص چانه زنی صورت می‌گیرد و می‌گویند که ما مبتنی بر فهم‌مان از کرامت زنان، سهم از قدرت را فلان قدر می‌خواهیم باشد یا می‌خواهیم که وضعیت اشتغال یا وضعیت مرخصی زایمان یا مدل توانمندی زنان اینطور باشد که از قضا با توانمندی زنان در پروژه UN که با جایگاه زنان و تأثیر هیلاری و امثالهم نسبت دارد، تمایزات جدی داشته باشد؛ در عمل امکان‌های عینی شدن آن را فراهم نمی‌کند، به همین خاطر قدرت چانه زنی نخواهد داشت. اینجاست که مجبور می‌شوند بر سر کلیات حرف بزنند. از این حرف‌ها که زن کرامت و مسئولیت اجتماعی دارد.

نارضایتی، محصول فاصله بین ایده‌آل‌ها و ایده‌ها

دانشور گفت: سوال این است که مسئولیت اجتماعی زن چطور محقق می‌شود؟ چطور حاکمیت امکان پیشبرد پروژه مسئولیت اجتماعی زن را چه در نقطه نهاد آموزشی، چه در نهاد آموزش عالی، چه در نقطه توانمندسازی، چه در نقطه رسانه‌ای‌اش، چه در نقطه حکمرانی و سهم از قدرت می‌تواند فراهم کند؟ این‌ها عناصر عینی هستند که غرب ایده آل‌هایش را طراحی کرده است و در ذیل آن ایده آل‌ها، طراح‌هایش را آورده و کاملاً عینی دارد پیش می‌برد. حتی تحمیل و صادر هم می‌کند، اما ما در نقطه ایده آل‌ها مانده‌ایم. ایده آل‌ها را روی زمین نیاوردیم و فاصله بین ایده آل‌ها و ایده‌ها، باعث می‌شود که شما با میزان و درصدی از نارضایتی و ناراحتی در جامعه زنان مواجه باشید. زن می‌گوید که من تا اینجا آمده‌ام، پس بقیه‌اش چه؟ اینجاست که نشخوره‌ای ذهنی (منظورم در نقطه فردی نیست بلکه به یکباره نشخوارهایی در جامعه زنان) بوجود می‌آید. به یکباره می‌گوید که اگر مادری مقدس است، پس چرا من این مسائل را دارم؟

وی ادامه داد: اگر قرار است من مسئول اجتماعی باشم، چرا وقتی که از تشکل دانشجویی خارج می‌شوم دیگر هیچکس من را نمی‌بیند؟ درسم که تمام می‌شود چرا دیگر ساختی برای من وجود ندارد؟ اگر من زن مسلمانی هستم که در عین مادر بودن، مسئولیت اجتماعی هم دارم، پس چرا در مرخصی زایمان مشکل دارم؟

این کارشناس ارشد مطالعات زنان گفت: این فاصله جدی یکی از عناصر درونی است که به ما نشان می‌دهد که «زن، زندگی و آزادی» در عین اینکه خیلی گنگ است، افق و تاریخی ندارد، اما می‌بینیم عنصر زنانه‌ای که زور می‌زند تا خودش را به آن منتسب کند، در بافت جامعه وجود دارد. شعار به درستی چیزهایی را حس کرده است، اما به خاطر مسائل و زوایایی که خود این شعار در آن خلق شده و غیره، نتوانسته است با آن چیزی که هست ارتباط برقرار کند. آیا تضمینی وجود دارد که فاصله میان ایده آل و ایده ناموجود در جامعه امروز ایران در حوزه زنان باز هم آبستن یک سری مسائل و آسیب‌ها نباشد؟ نه، تضمینی وجود ندارد. اگر ما متوجه این فاصله نباشیم. نمی‌توانیم تضمین کنیم که این اتفاق در آینده باز هم مسائل دیگری را پیش نیاورد.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی در حوزه زنان و انقلاب اسلامی گفت: به هر حال این فضا دارد می‌خوابد، اما ته نشست‌هایی که جاگذاری کرده است، هر لحظه اگر این فاصله‌ها را جدی نگیریم، قابلیت احضار دارد و چه بسا این تجربه کمک کند که تجارب بعد، سروشکل دقیق‌تری به خود بگیرند و اقدامات بعدی که صورت بگیرد، دقیق‌تر و نظام‌مندتر شوند. از این رو نیز باید حواسمان باشد که به عنوان جریان انقلاب اسلامی، متوجه باشیم که این فاصله را اگر ما پر نکنیم و به آن فکر نکنیم و زمینه زمینی شدن ایده آل‌هایمان را فراهم نکنیم، هر لحظه امکان اینکه هر اتفاقی در حوزه زنان بیافتد، وجود دارد. حوزه زنان، حوزه پویایی است که تحولات در آن بسیار سرعت دارند و نیروهای مختلف دارند به آن فکر می‌کنند و در آن عمل می‌کنند. باید حواسمان باشد که این نقطه چه بخواهیم و چه نخواهیم، دقیقاً در سیاسی‌ترین لحظه خودش است و در لحظه تصمیم است. باید در این حوزه تصمیمات جدی گرفته شود.

ضرورت بازخوانی تجربیات زن انقلاب اسلامی

وی افزود: اما آیا ما تجربه‌ای داریم که بخواهیم بگوییم می‌توانیم ایده آل‌ها را به ایده‌ها نزدیک کنیم یا ایده‌ها و طرح‌هایی را دنبال کنیم؟ بله داریم. وقتی که شما به پروژه جایگاه زنان هیلاری کلینتون نگاه کنید می‌بینید که سرمایه گذاری روی حلقه‌های مردمی است. می‌گوید که ما باید به نقاطی برویم که هیچ کس آن‌ها را نمی‌بیند و آن‌ها را جدی نمی‌گیرد و حلقه‌های عملاً مردمی را تقویت کنیم تا پروژه‌های ما را در کشورهای مدنظرشان پیش ببرند. تاکید بر سرِ حلقه‌های مردمی است. آن چیزی که ما حداقل در تاریخمان مشابه‌اش را داریم. مثلاً کار «واره» آقای مرتضی فرهادی است که در آن نشان می‌دهد تعاون‌های کوچک روستایی در تاریخ ما فعال بوده‌اند. از سوی دیگر حلقه‌های جدی هیئت‌های مذهبی که باز در انقلاب اسلامی، پیش از انقلاب اسلامی و حتی پس از انقلاب اسلامی فعال بودند.

دانشور گفت: ما در حافظه تاریخی‌مان، نقاطی داریم که این‌ها قابلیت اعمال تغییرات را هم در جامعه زنان و هم در نسبت با سیاست و هم در نسبت با نهاد سیاست دارند. اما ما به آن‌ها توجه داریم؟ مجموعه‌ها و ظرفیت‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد که زن ایرانی، در این نقطه فهم کرده است و دارد خودش را تعریف و بازتعریف می‌کند و جدی نگاه می‌کند.

وی ادامه داد: فاصله بین ایده آل را اینجا اتفاقاً خوب فهمیده‌اند و خوب هم دارند جلو می‌روند، اما نسبت این‌ها با حاکمیت چیست و قانونگذاری چه نگاهی به این‌ها دارد و این‌ها چه کمکی به آن می‌توانند بکنند؟ این ظرفیت‌های مردمی که اساساً مرهون انقلاب است و خودشان نیز اتفاقاً در همین نقطه متولد شده‌اند، چه جایگاهی در تحولات امروز زنان دارند و چه کاری در پر کردن فاصله میان ایده‌آل و ایده‌های ما می‌توانند بکنند؟ من فکر می‌کنم که این همان نقطه‌ای است که باید به آن فکر کنیم.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی در حوزه زنان و انقلاب اسلامی گفت: اگر قرار است زنان را به عنوان حاملان تغییر بپذیریم، کما اینکه پذیرفتیم و انقلاب اسلامی اساساً این را پذیرفته و طراحی کرده است، حالا می‌خواهد چه تصمیمی برایشان بگیرد؟ این مجموعه‌ها چطور می‌توانند در این فاصله کنش داشته باشند و حرکت کنند؟ فکر می‌کنم که سوال امروز ما حتی درباره اغتشاشات اخیر، باید در نقطه فاصله میان ایده آل‌ها و ایده‌ها و با تمرکز بر مجموعه‌های زنانه‌ای که اتفاقاً در نقطه انقلاب اسلامی خلق شده‌اند، شکل بگیرد. ما امروز با این فاصله چه کار می‌توانیم بکنیم و این مجموعه‌ها می‌توانند چه نقشی را بر عهده بگیرند و چگونه باید به این‌ها باید نگریست. این‌ها مسائل اساسی ماست.

لینک کوتاه : https://ertebatatoresaneha.ir/?p=4951

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.