امین شاکری- دانش آموخته دکتری ارتباطات / امروزه در عصر ارتباطات و تحولات دیجیتالی، رسانه های نقش بسیار پر اهمیتی در زندگی انسان ها دارند. سبک زندگی اجتماعی افراد امروزه تاثیر پذیری بسیار از رسانه ها و فضای مجازی دارد. اگر سبک زندگی افراد را در تعریفی خلاصه عبارت از علایق، نظرات، رفتارها و جهتگیری رفتاری یک فرد، گروه یا فرهنگ بدانیم، به آسانی سیر تغییرات رفتارها، نگرش ها و فرهنگ های عامه تحت تاثیر القائات و محتوای پیام های رسانه ای متوجه میشویم. رسانهها به دلیل حضور مداوم و مؤثر در ایجاد و شکل دادن به سبکهای جدید از زندگی، از جاذبههای عینی و در عین حال مجازی برخوردارند که نه تنها میتوانند نیازهای اجتماعی افراد را به نوعی برآورده سازند بلکه فراتر از آن، در ساخت انسان جدید، تأثیرگذاری جدی داشته باشند. بدیهی است که تأثیر پیامهای رسانه ها بر نسل جدید بیش از دیگر نسلهاست، چرا که نتایج پژوهشی نشان میدهند که نسل نوجوان نسبت به نسل میانسال، بیشتر از اینترنت و شبکه های اجتماعی استفاده میکند و این خود حاکی از آن است که هرچه میزان استفاده از این ابزارهای ارتباط جمعی افزایش یابد میزان گرایش به معیارهای مدرن در نگرش ها، افکار و رفتار افزایش و میزان گرایش به معیارهای سنتی، کاهش مییابد. در این میان آنچه اهمیت و چگونگی اثرگذاری رسانهها و محتوای آن را بر انسان ها مشخص میکند سواد رسانهای است و نحوه مواجهه با رسانه و میزان اثر پذیری از پیام های آن، منوط به میزان سواد رسانهای مخاطب است.
جیمز پاتر، در مقالهای تحت عنوان «سواد رسانهای در آینده: بحث بر سر لزوم تئوری شناختی سواد رسانهای»، سعی میکند «فرد» را در سواد رسانهای به جای مدارس، والدین و صنایع رسانهای، کانون اصلی توجه قرار دهد. او استدلال میکند که آموزش افراد درباره ماهیت و ذات رسانهها و ضررهای بالقوه پیامهای مختلف آنها کافی نیست، و مسأله اساسیتر از آموزش، درک نحوه ساختار بسیار گسترده عملکرد ذهن انسان است. او بر همین اساس بیان میکند «ما نیاز به نظریههای شناختی داریم تا اینکه بر مشخصههای خاص قرار گرفتن در معرض رسانهها و مواجهه با آنها تمرکز کنیم و نحوه فیلتر پیامها و ساختارهای معانی از آن پیامها را توضیح دهیم». کسب سواد رسانهای، که از چهار بعد شناختی، حسی، اخلاقی و زیبا شناختی تکوین یافته، مستلزم آن است که شخص دانش و اطلاعاتی که بهدست میآورد فقط در بعد شناختی نبوده بلکه دربرگیرنده ابعادی دیگر چون احساسی، زیباشناختی و اخلاقی نیز بشود.
فرآیند پردازش محتوای پیام در رسانه در سه بخش پالایش پیام ها، معنایابی پیام ها و در نهایت معناسازی شخصی از پیام ها انجام می گردد. رسانه ها جهان بینی افراد را با طرح انتظاراتشان از نحوه مصرف، روابط، جذابیت، موفقیت، شهرت، سلامت، حوادث دارای ارزش خبری، مسائل و راهحلها، جهت دهی میکنند. تغییراتی نظیر: مصرف گرایی بی رویه، کاهش امید و عزت نفس، عدم امکان برقراری ارتباطات موثر، خشونت و پرخاشگری، عدم تمرکز و تنوع طلبی و … از جمله آسیب هایی است که در اثر استفاده از رسانه ها به دلیل فقدان سواد رسانه ای به انسان ها وارد میشود. به دلیل تنوع و گستردگی فراوان پیام های رسانه ای در معرض مخاطبان، موجب بروز آسیب های اجتماعی و فردی نیز شده است. تحقیقات در مورد کودکان که کمتر از بزرگسالان تجربه زندگی در جهان را دارند، نشان میدهند که کودکان در پردازش پیام های رسانه ای و ارزیابی آنها با دشواری بیشتری روبه رو می شوند و به راحتی در معرض فریب و گمراهی و اثرات منفی رسانه ها قرار می گیرند؛ چون آنها به اندازه ی کافی فرصت نداشته اند تا ساختار های دانش خود درباره ی پدیده ها را ایجاد کنند. سطحی نگری، ابتذال و شناخت نادرست از جهان واقعیت (به ویژه در مورد کودکان) از مهمترین تأثیرات ویرانگر محتوای رسانههاست.
در جمع بندی باید خاطر نشان کرد که سواد رسانهای میتواند مخاطب را به تحلیل پیامهای رسانه ای قادر سازد و آنها را در برابر سیل تبلیغات کاذب و کاهش مخاطرات تا حدودی مصون نگه دارد. همانطور که پاتر معتقد است، سواد رسانهای میتواند قدرت درک انتقادی و تجزیه و تحلیل رسانهای مخاطب را تقویت کند و او را در رویارویی با پیامهای متنوع به قدرت انتخاب مجهز سازد. هرچه افراد نسبت به عملکرد رسانهها و چگونگی تأثیرات محتوای آنها بر مخاطب بیشتر آگاه شوند، کنترل بیشتری بر تأثیرات رسانهای خواهند داشت و آسیب پذیری خود را نسبت به مخاطبان معمولی رسانهها که اداره بخشی عظیم از زندگی خود را برعهده رسانهها گذاشتهاند، کاهش خواهند داد.
منابع:
- ۱٫ پاتر. ج. نظریه سوادرسانهای رهیافتی شناختی. ترجمه ناصر اسدی، محمد سلطانیفر و شهناز هاشمی. انتشارات سیمای شرق، تهران ۱۳۹۱٫
- ۲٫ پاتر. ج. بازشناسی رسانههای جمعی با رویکرد سوادرسانهای. ترجمه امیر یزدیان، پیام آزادی و منا نادعلی. مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما، قم ۱۳۹۱٫
- پاتر. ج. تعریف سوادرسانهای. ترجمه لیدا کاووسی. فصلنامه رسانه ۱۳۸۵٫ سال هفدهم. شماره چهار: ۶۷- ۸۶٫