در این سمینار، شراره آریس، پژوهشگری با مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته سینما از دانشگاه سوره، مقالهای با عنوان «سواد رسانههای اجتماعی برای ارتباطات میانفرهنگی» ارائه داد. آریس در تحقیقات خود به بررسی تاثیر فیلمها و سینما بر جامعه و موضوعاتی مانند تفکر انتقادی و سواد رسانهای پرداخته است.
او در مقالۀ خود اشاره دارد که براساس دادههای اخیر، تعداد ۸/۴ میلیارد نفر در سراسر دنیا از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند که این تعداد تقریباً ۶۰ درصد کل جمعیت جهان و بیش از ۹۲ درصد کل کاربران اینترنت را شامل میشود. از آوریل ۲۰۲۲ تا آوریل ۲۰۲۳، تعداد کاربران رسانههای اجتماعی به ۱۵۰ میلیون نفر افزایش یافته است که این مقدار نشاندهندۀ رشد سالانۀ ۲/۳ درصدی است. این افزایش به این معنا است که هر روز حدوداً ۴۱۰ هزار کاربر جدید و در هر ثانیه تقریباً ۷/۴ نفر جدید به رسانههای اجتماعی پیوستهاند. اکنون که رسانههای اجتماعی جایگاه گستردهای در زندگی ما پیدا کردهاند، ضروری است که ما، که ساعتها را در این شبکهها سپری میکنیم، مهارتهای ارتباطی خود را در مواجهات فرهنگی بازبینی کنیم و این مهارتها را برای کسب موفقیت بیشتر در این نوع از مواجهات ارتقا دهیم. بدین منظور برای دستیابی به این مهارت باید به موضوع سواد رسانهای بپردازیم تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن از این فضا استفادۀ مناسب را ببریم. ایشان در آغاز بحث خود به تعریف کلی از سواد رسانهای پرداختند و گفتند که سواد رسانهای به مجموعهای از توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیامهای رسانهای گفته میشود که میتوان آن را در چارچوبهای مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه کرد. سواد رسانه یکی از سوادهای دوازدهگانه است که لزوم یادگیری آن توسط یونسکو و سایر نهادهای بینالمللی و ملی مسئول در زمینۀ آموزش توصیه شده است. سواد رسانهای غالباً از یک الگوی آموزشی مبتنی بر پرسوجو استفاده میکند که افراد را ترغیب میکند در مورد آنچه تماشا میکنند، میشنوند و میخوانند سؤال کنند. سواد رسانهای ابزاری برای کمک به افراد در تجزیه و تحلیل انتقادی پیامها است و فرصتهایی را برای کاربران فراهم میکند تا تجربۀ خود را در استفاده از رسانههای ارتباطی گسترش دهند و همچنین به آنها کمک میکند که مهارتهای خلاقانۀ خود را در ساخت پیامهای رسانهای خود گسترش دهند.
ایشان در ادامه به بحث مطالعات میانفرهنگی پرداختند. ایشان گفتند که مطالعات میانفرهنگی به ارتباطات میان فرهنگها و گروههای اجتماعی مختلف و چگونگی تأثیر فرهنگ بر ارتباطات میپردازد. این رشته به توصیف طیف وسیعی از فرایندهای ارتباطی و مسائلی میپردازد که بهطور طبیعی در یک سازمان یا بافت اجتماعی متشکل از افراد دارای پیشینۀ مذهبی، اجتماعی، قومی، و تربیتی گوناگون ظهور و بروز مییابد. این گروههای متفاوت ممکن است همگی متعلق به یک کشور یا منطقۀ جغرافیایی باشند و یا ممکن است از مناطق جغرافیایی متفاوتی باشند که دنیای دیجیتال امروز زمینۀ ارتباط نزدیکی برای آنها فراهم کرده است. این رشته در پی دستیابی به این موضوع است که بداند چگونه مردم متعلق به کشورها و فرهنگهای گوناگون، رفتار و با هم ارتباط برقرار میکنند و اصولاً این افراد متفاوت په درکی از جهان اطراف خود دارند و چگونه با آن ارتباط برقرار میکنند. بسیاری از افرادی که در امر ارتباطات میانفرهنگی فعالیت میکنند بر این باورند که فرهنگ تعیینکنندۀ این موضوع است که افراد چگونه در ارتباط با دیگران پیامهای خود را رمزگذاری میکنند، چه رسانهای برای ارسال آنها انتخاب میکنند، و چگونه به تفسیر پیامهایی میپردازند که از دیگر افراد دریافت کردهاند. بنابراین کاربران علاوهبر آشنایی با سواد رسانهای، باید بتواند به تفاوتهای فرهنگی طبقههای مختلفی که در بستر فضای مجازی با آنها در ارتباط است دست یابد تا بتواند به بهترین شکلی ارتباط خود را مدیریت کند. ایشان در ادامه گفتند که ارتباطات میانفرهنگی نیازمند درک میانفرهنگی است. به سخن دیگر ارتباط میانفرهنگی عبارت است از درک و اهمیت دادن به تفاوتهای فرهنگیای که بین کاربران وجود دارد و عدم توجه به آن میتواند سبب ایجاد چالشهایی شود؛ مثلاً زبان یکی از مهمترین مؤلفههای فرهنگی است که در ساخت و پرداخت هویت افراد نقش ویژهای بر عهده دارد. شناخت و درک این تفاوت میتواند به تعامل سازنده بین کاربران فضای مجازی بیانجامد.
آریس در مقالۀ خود به این موضوع پرداخته است که ارتباط در رسانههای اجتماعی، زمینهای را برای تبادلات اجتماعی مداوم فراهم میکند؛ اما این نوع ارتباط به دلیل ذات مجازی خود، عناصر طبیعی مانند ملاقات چهره به چهره، خواندن واکنشها، تعامل و غیره را از دست داده است. بنابراین، احتمال سوءتفاهم در این فضا به طور چشمگیری افزایش مییابد. حتی یک سوءتفاهم ساده یا بحران بین دو کاربر ناشناخته میتواند به ایجاد جریانات منفی گستردهای منجر و حتی از فضای مجازی خارج شود. با توجه به این مشکلات است که آموزش سواد رسانهای به امری لازم و ضروری تبدیل میشود. آموزشهایی مانند تحمل فرهنگی، توسعۀ کفایت فرهنگی، استفادۀ مؤثر از زبان، گوش دادن فعال، خواندن ذهن، مسئولیت اخلاقی، آگاهی از زمینه، مطالعۀ معانی واژگان، عبارات یا نمادها در فرهنگهای دیگر و غیره از استراتژیهایی هستند که هر دورۀ آموزش سواد رسانهای باید به شرکتکنندگان آموزش داد تا رسانههای اجتماعی را به مکانی برای ارتباط بهتر تبدیل کند.